یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

حاج آقا دوم !!

 

امروز که از پنجره صبح به شهر و بالای سر شهر نگاه می کردم ، منظره تماما زمستانی بود ... ابرهای سیاه بصورت چندلایه از غرب می آمدند !؟

 

ادامه مطلب ...

بازخوانی حادثه سبلان ...


یک کوهنورد با سابقه و نه باتجربه (!؟) در یک اقدام کمی ناشیانه , هوس صعود زمستانی می کند و دو نفر را هم همراه خود می برد ... 

 

ادامه مطلب ...

چه گوارا ....

 

آب را گل نکنیم !! برای ماهیگیری برویم روش های دیگری پیدا بکنیم !؟ آسانترین راه برای رسیدن به هدف ، مطمئنا بهترین راه نخواهد بود ... به عواقب کارهایی که می کنیم فکر کنیم !؟

  ادامه مطلب ...

فاصله ها کم شده اند ...

 

چند روز پیش یک استوری زده بودم که غم و شادی گاه چنان پهلو به پهلو می افتند که آدم مجال تعویض لباس مناسب را پیدا نمی کند !؟

  

ادامه مطلب ...

و کمی درنگ ...

 

دیروز ناهار خانه مادرم بودم ؛ دو روز پیش بادمجان گرفته بودم ؛ سه عدد !! و بانو دیروز آنها را تبدیل به دُلمه کرد ... یکی برای ناهار خودش در سر کار , یکی برای مادرش ، و یکی هم داد ببرم برای نهار مادرم !؟

  

ادامه مطلب ...