یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خواب های خسته کننده ...

 

دیشب حوالی ساعت 1 بود که خوابیدم ... کار خاصی نداشتم ، برادرزاده توی اتاقم در حال گشت زنی بود ، مثل اینکه توی موزه می گردد یا توی بازارهای محلی (!) ؛ اتاق من موزه نیست چون چیز باارزش و عتیقه ای در آن نیست و بازار محلی هم نیست چون چیزی برای فروش ندارد ، فقط از نظر تماشا کردن شبیه آنهاست ...

   ادامه مطلب ...

زندگی با آستین بالا !!

 

این روزها سرم آنقدر مشغول است که نوشتن می افتد به اولویت های خیلی پائین تر ؛ مثل اولویت اقتصاد در برنامه های دولت آینده !!

  

ادامه مطلب ...