لـحظــه هـــا یـــت  آرام  

آرامش آن است که بدانی در هر گام دست تو در دست خداست


نیکی

اگر جاي دانه هايت را که روزي کاشته اي فراموش کردي، باران روزي به تو خواهد گفت کجا کاشته اي …

"پس نيکي را بکار، بالاي هر زميني… و زير هر آسماني…. براي هر کسي... "

تو نميداني کي و کجا آن را خواهي يافت!! که کار نيک هر جا که کاشته شود به بار مي نشيند …

چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

ستاره زد

دوستای خوب ستاره ای اگر دوست دارید تو گروه بچه های ستاره زد عضو بشید بهم بگید

تا لینگشو براتون بفرستم  ( مخصوصا زمزم عزیز که همیشه پیگیر بودین )

 


 

پ.ن : فکر کنم کم کم منم باید از اینجا کوچ کنم برم به منزل جدید ، تو فکرش هستم وقتی انجام شد به دوستای قدیم اطلاع میدم

 

 

http://uupload.ir/files/r9pz_11150942_1091740664174881_3221813206567388617_n.jpg

دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

دوستی به رنگ ارغوان

تو زندگی هر کدوم از ماها , وجود یه " دوست " نقش داره و دوست صمیمی نقشی مهم !!!!

داشتم فکر میکردم که من تو طول زندگیم دوستای زیادی داشتم, ولی خیلی طول می کشیده تا با کسی صمیمی بشم ، دوستی هایی که از دوران دبیرستان همچنان ادامه داره ...

دوستی هایی که از دوران دانشگاه شروع شده و همچنان پابرجاست . خیلی وقتا با هم دعوا کردیم ، از دست هم دلخور شدیم ولی هیچ وقت این رشته رو پاره نکردیم چون ارزش این رفاقت برامون زیاد بوده ، هنوزم هست ! هنوزم از دیدن عکس های قدیمی با اون قیافه های خنده دار با اون موهای چتری و سیبیییلای شاه عباسی کلی میخندم .

هنوزم وقتی خوشحالم یا عصبانی , محبوبه میفهمه و میگه باز چی شده

حالا تو این بین دوستای هم هستن که از نزدیکترین افراد زندگیت هستن مثل زهرا مثل الهام اینارو نوشتم که بگم ،

خدارو شکر میکنم بابت داشتن این دوستی ها که مثل ابریشم لطیفه و مثل آهن محکم...

 


پی نوشت 1 : به کوری  چشم بلاگفا دوباره پست ٍ قبلو گذاشتم 

پی نوشت 2 : از همه عذرخواهی میکنم بلاگفا کامنتاتونو قورت داد  .

دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۴  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

شروع

بالاخره بلاگفای محترم !!!! درست شد

 

 

 

 

یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

ساعت شنی

ﭼﻪ ﺍﻳﺪﻩ ﺑﺪﻱ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺍﻳﺮﻩ ﺍﻱ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ!


ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻫﺴﺖ: ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ۸ ﺻﺒﺢ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﻮﻱ ﻭ می بینی ﺷﺪﻩ ۸ ﻭ ربع، ﻣﻴﮕﻮﻳﻲ: ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎ ۹ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻢ ﺑﻌﺪ ﺑﻴﺪﺍﺭﻣﻴﺸﻮﻡ!

ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻣﺸﺐ ﺳﺎﻋﺖ ۹ ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻨﻲ، ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻲ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ۱۰ﺷﺪﻩ .ﻣﻴﮕﻮﻳﻲ: ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻓﺮﺩﺍ ﺷﺐ ﺳﺎﻋﺖ ۹ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﻢ.
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ. ﺯﻣﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻳﮏ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﻧﻤﻲ ﭼﺮﺧﺪ! ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺧﻄﻲ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻣﻲ ﺩﻭﺩ. ﻭ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ، ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ، ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻴﮕﺮﺩﺩ. ﺍﻳﺪﻩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﺍﻳﺮﻩ، ﺍﻳﺪﻩ ﺟﺎﺩﻭﮔﺮﻱ ﻓﺮﻳﺒﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ! ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺏ، ﺳﺎﻋﺖ شنی ﺍﺳﺖ! ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻱ ﻣﻴﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﺩﺩ.


ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺰﺭﮔﻲﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻫﻤﻪ ﺩﮐﻮﺭﻫﺎ ﻭ ﻣﺠﺴﻤﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺘﻮﻧﻬﺎ، ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﻲ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﻣﻴﮕﻮﻳﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﻲ، ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﻦ ﺑﺮﻳﺰﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﺨﻠﻴﻪ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻋﻤﺮ ﻳﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻃﻮﻝ ﺑﮑﺸﺪ. ﺗﺎ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﻳﺶ ﻣﻲ ﺍﻳﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺑﻴﺎﻭﺭﻡ

ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ "ﺧﻂ" ﺍﺳﺖ ﻧﻪ"ﺩﺍﻳﺮﻩ" ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﺩﺩ.

"محمد رضا شعبانعلی "

جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۳  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

من ِ معمـــولی

فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد.
آدم اگر یاد بگیرد معمولی باشد
نه نقاشی را میگذارد کنار،
نه دماغش اگر معمولی است را عمل می کند،
نه غصه می خورد که ماشینش معمولی است،
نه حق غذا خوردن در یک سری از رستوران های معمولی را از خودش میگیرد،
نه حق لبخند زدن به یک سری آدمها را،
نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.
حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس هبوط (سقوط) در لایه آدم های "معمولی".
و این هراس می تواند حتی لذت زندگی،
نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن،
خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از دماغشان دربیاورد.

تصمیم گرفته ام خودِ معمولی م را پرورش دهم.
نمی خواهم دیگر آدم ها مرا
فقط با "ترین"هایم به رسمیت بشناسند.
از حالا خودِ معمولی م را به معرض نمایش می گذارم
و به خود معمولی ا م عشق می ورزم
و به آدم ها هم اجازه دهم به منِ معمولی عشق بورزند

تهمینه میلانی

 

 

جمعه ۲ آبان ۱۳۹۳  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

!یا لطیف

هزار و يك‌ اسم‌ داري‌ و من‌ از آن‌ همه‌ اسم‌ «لطيف» را دوست‌تر دارم‌ كه‌ ياد ابر و ابريشم‌ و عشق‌ مي‌افتم.
خوب‌ يادم‌ هست‌ از بهشت‌ كه‌ آمدم، تنم‌ از نور بود و پَر و بالم‌ از نسيم. بس‌ كه‌ لطيف‌ بودم، توي‌ مشت‌ دنيا جا نمي‌شدم. اما زمين‌ تيره‌ بود. كدر بود، سفت‌ بود و سخت. دامنم‌ به‌ سختي‌اش‌ گرفت‌ و دستم‌ به‌ تيرگي‌اش‌ آغشته‌ شد. و من‌ هر روز قطره‌ قطره‌ تيره ‌تر شدم‌ و ذره ‌ذره‌ سخت‌تر.
من‌ سنگ‌ شدم‌ و سد‌ و ديوار.ديگر نور از من‌ نمي‌گذرد، ديگر آب‌ از من‌ عبور نمي‌كند، روح‌
در من‌ روان‌ نيست‌ و جان‌ جريان‌ ندارد.
حالا تنها يادگاري‌ام‌ از بهشت‌ و از لطافتش، چند قطره‌ اشك‌ است‌ كه‌ گوشه‌ دلم‌ پنهانش‌ كرده‌ام،

گريه‌ نمي‌كنم‌ تا تمام‌ نشود، مي‌ترسم‌ بعد از آن‌ از چشم‌هايم‌ سنگ‌ريزه‌ ببارد.

يا لطيف! اين‌ رسم‌ دنياست‌ كه‌ اشك‌ سنگ‌ريزه‌ شود و روح‌ سنگ‌ و صخره؟

اين‌ رسم‌ دنياست‌ كه‌ شيشه‌ها بشكند و دل‌هاي‌ نازك‌ شرحه‌شرحه‌ شود؟

وقتي‌ تيره‌ايم، وقتي‌ سراپا كدريم، به‌ چشم‌ مي‌آييم‌ و ديده‌ مي‌شويم، اما لطافت‌ كه‌ از حد بگذرد، ناپديد مي‌شود.

يا لطيف!

كاشكي‌ دوباره‌ مشتي، تنها مشتي‌ از لطافتت‌ را به‌ من‌ مي‌بخشيدي‌ تا مي‌چكيدم‌ و مي‌وزيدم‌ و ناپديد مي‌شدم، مثل‌ هوا كه‌ ناپديد است، مثل‌ خودت‌ كه‌ ناپيدايي...

يا لطيف!

مشتي، تنها مشتي‌ از لطافتت‌ را به‌ من‌ ببخش....

                      


امشب اون تــَـــهِ تــَـــهِ دعاهاتون من و هم  فراموش نکنید ، حاجتاتون برآورده بخیر بشه ایشالا ...


http://upcity.ir/images2/29104118429561956524.jpg

 

 

 

چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۳  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

زیبای من

اینکه این ماه رو قبول دارید یا نه ...
صرفا به اعتقاد هر کسی برمی گرده و بس ...
ولی بهونه ی خوبیه
وقتی خدا میزبانه
وقتی خودش وعده به آمرزش و مغفرت میده
وقتی ازتون میخواد که بلند و از ته دل ازش بخواهین
دلتون رو بجای دریا، بزنید به خود خدا ...
و تا می تونید ازش بخواهید ….

امید به استجابت دعاها داشته باشیم ....

                                                                      یا حق

 

http://panup.net/uploads/s729_10513518_10201467625727617_5524919406572478753_n.jpg

دوشنبه ۹ تیر ۱۳۹۳  توسط ســ مـ یــ ه  |

 



خدایا میدونم دوستم داری خودت گفتی که دوستم داری ،

ی کاری کن که بفهمم چقدر دوستم داری ...


بادبادک آرزوهایمان را به امید استجابت به آسمان بفرستیم



- آرزو میکنم تو جیب لباست پول پیدا کنی!

- آرزو میکنم یه موزیکی که خیلی وقته دنبالشی و هیچ اسمی ازش نمی دونی رو یهو یه جا پیدا کنی!

- آرزو میکنم وقتی دارن ازت تعریف میکنن تو اتفاقی رد بشی و بشنوی!

- آرزو میکنم اینقد بخندی که از چشات اشک بیاد!

- آرزو میکنم یه بویی که باهاش خیلی خاطره خوب داری یه جا به مشامت بخوره!

- آرزو میکنم وقتی حواست نیست سرتو بیاری بالا و ببینی یکی که دوستش داری،داره خیلی عمیق با یه حس مثبت و لبخند رضایت نگات میکنه!


پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

سال نو مبارک


لحظات از آن توست؛
آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید
رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن
روزهایتان رنگارنگ...


  ایشالا حاجت دلهاتون با حکمت خدا یکی باشه :)

 


1962876_1432938326948649_1938426637_n.jpg



جمعه ۱ فروردین ۱۳۹۳  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

دل ِ کوچک خدا


حضرت ادم وقتی داشت از بهشت بیرون میرفت

خدا گفت:نازنینم آدم ، با تو رازی دارم...اندکی پیشتر آی....

آدم آرامو نجیب آمد پیش...!!!

زیر چشمی به خدا مینگریست...

محو لبخند غم آلود خدا ، دل انگار گریست...!!

گفت: نازنینم آدم ... قطره ای اشک زچشمان خداوند چکید...

یاد من باش که بس تنهایم... بغض آدم ترکید... گونه هایش لرزید...

به خدا گفت:

من به اندازه ی گل های بهشت... من به اندازه ی عرش... نه... نه... به اندازه ی تنهاییت ای هستی من

دوستت دارم....!!!

آدم کوله اش را برداشت....
خسته و سخت قدم برمیداشت... راهی ظلمت پرشور زمین....

زیر لبهای خدا باز شنید... نازنینم آدم....

نه به اندازه ی تنهایی من.... نه به اندازه ی گلهای بهشت ....

که به اندازه یک دانه ی گندم....

تو فقط یادم باش.....


پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

تولدم مبارک


خیلی وقته ننوشتم واسه همین یادم رفته چطوری باید شروع کنم :)

 اول دو کلام با خدا صحبت کنم : خداجون ممنون که همیشه و همه جا

مخصوصا درست اونجاهایی که نمیدونم باید چیکار کنم بهم کمک میکنی و آرومم میکنی...

ممنون به خاطر داشتن خانواده ام و عزیزترینم و دوستام.

بودنشون بالاترین نعمت برام بوده و هست .

یکسال گذشت با خوب و بدش و البته روزهای خوبش خیلی بیشتر بود و روزهای سخت, تجربه زندگی بود :)

خدایا  ممنون بابت همه اتفاقات خوب زندگیم....



946879_586393884727954_77250514_n.jpg



یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۲  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

.....


یلدا یعنی پس از هر تاریکی طلوعی هست ، حتی اگر طولانیترین باشد.


http://upload7.ir/images/48044121148434949566.jpg

شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

عرفانِ نیمه شب


* خداوند بساط محبتش را پهن کرد و گروهی بر آن نشستند . 

+ جوانمرد آمد و گفت : خدایا ! نه ، من کنار این سفره نمی نشینم . 

کنار بساط محبت ، از دوستی تو مست خواهم شد .

* خدا خوان هیبتش را پهن کرد . گروهی بر سر آن نشستند .

+ جوانمرد آمد و گفت : خدایا ! نه ، من کنار این خوان نمی نشینم ، 

کنار خوان هیبتت از سلطنت تو دیوانه خواهم شد .

* خدا بساط دیگری پهن کرد و جوانمرد کنار آن نشست .

کنار بساطی که نامش را نمی دانیم ....

                                                                                                                       عرفان نظرآهاری


http://upload7.ir/images/35988372298456121190.jpg

پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۲  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

:)


1390762_570399253008815_188414497_n.jpg

سه شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

     التماس دعا


               خدایا به حرمت این روزهای عزیز همه ما رو عاقبت بخیر بفرما....




http://upload7.ir/images/37397186631165416926.jpg

چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۲  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

رابطه فاصله ی قلب آدم ها و تٌن صدا

استادى از شاگردانش پرسید

چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟ 

 

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت

چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم 

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟ 

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد

سرانجام او چنین توضیح داد

هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنندهر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند

سپس استاد پرسید

هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟  آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟  چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک استفاصله قلب‌هاشان بسیار کم است

استاد ادامه داد

هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شودسرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد


این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی ؛ اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست ، می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی....

.

دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

....

یه روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یك پسر ایرانی میگه:

چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن ؟؟؟؟

یعنی مردای ایرانی اینقدر کم ظرفیتن  كه نمیتونن خودشون رو کنترل كنن.....؟؟

پسره لبخندی میزنه و میگه:...

آیا ملكه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟


پسره انگلیسی با عصبانیت میگه: ... نه! مگه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی میتون با

ایشون در رابطه باشن!!!

پسر ایرونی  میگه: خانومای ما همه ملكه هستن...



http://upload7.ir/images/43677016490260113615.jpg

یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

...دفینه

مولانا :

در قلب انسان گنجینه هایی پنهان است که با بخشش ، بیشتر می شوند ...

مهمترین این گنج ها عشق است ...

و بعضی از آن   گنج هایی که دوستی به دوستی می تواند هدیه دهد اینها هستند :

برای آرامش قلب ... یک تبسم !!

برای قدرت بخشیدن به قلب ... یک حرف شیرین !!

برای بهتر کردن روحیه ... یک قدردانی !!

برای شادی بخشیدن ... یک شوخی !!

برای رفع عصبانیت ... یک بردباری !!

برای جذب برکات الهی ... یک دعا !!



                       http://upload7.ir/images/99881817294433996009.jpg

سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۲  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

سهم امشب من از نگاه تو

+ رو ایوون نشستی ... منتظر ی نگاهی از طرف اون بالایی ....

+ چشمت به آسمونه ....

و چند ثانیه بعد چشمای تو و عبور ی شهاب سنگ ....

اینجاست که میفهمی خدا هیچ نگاهی رو منتظر باقی نمیذاره ....

+ و من عاشق صاحب این نگاه مهربونم ...


http://uploadtak.com/images/b374_988313_4644108003389.jpg



پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۲  توسط ســ مـ یــ ه  |

 

 



خدا آن حس زیبایی است که در تاریکی صحرا

زمانی که هراس مرگ می دزدد، سکوتم را

یکی همچون نسیم دشت
       می گوید

کنارت هستم ای تنها...

<-BlogEmail->

 

 

نیکی
ستاره زد
دوستی به رنگ ارغوان
شروع
ساعت شنی
من ِ معمـــولی
!یا لطیف
زیبای من
سال نو مبارک

 

فروردین ۱۳۹۵
مهر ۱۳۹۴
شهریور ۱۳۹۴
تیر ۱۳۹۴
بهمن ۱۳۹۳
آبان ۱۳۹۳
تیر ۱۳۹۳
اردیبهشت ۱۳۹۳
فروردین ۱۳۹۳
اسفند ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
آذر ۱۳۹۲
آبان ۱۳۹۲
مهر ۱۳۹۲
شهریور ۱۳۹۲
مرداد ۱۳۹۲
تیر ۱۳۹۲
خرداد ۱۳۹۲
اردیبهشت ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
اسفند ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۱
دی ۱۳۹۱
آذر ۱۳۹۱
آبان ۱۳۹۱
مهر ۱۳۹۱
شهریور ۱۳۹۱
مرداد ۱۳۹۱
تیر ۱۳۹۱
خرداد ۱۳۹۱
اردیبهشت ۱۳۹۱
فروردین ۱۳۹۱
اسفند ۱۳۹۰
بهمن ۱۳۹۰
دی ۱۳۹۰
آذر ۱۳۹۰
آرشيو

 

 

همه چیز از همه جا
ستاره زد... سلام کن
دوست داشتنی هایم ( الهام ٍ دوست داشتنيم )
كافه ستاره
رو به آسمان
چینی نازک تنهایی من
نيمه پنهان من
رادیــــــو گـــــــــــرامــــــــ
فريبا
تلخ و شیرین
مهدی جونم
جوونای دهه شصتی
یادداشت های دادو
سایت دوستان
اقليما
خوابم یا بیدار؟

 

 

RSS 2.0

.: Weblog Themes By Blog Skin :.

 

اسلایدر

دانلود فیلم