آب را گل نکنیم !! برای ماهیگیری برویم روش های دیگری پیدا بکنیم !؟ آسانترین راه برای رسیدن به هدف ، مطمئنا بهترین راه نخواهد بود ... به عواقب کارهایی که می کنیم فکر کنیم !؟
آب را گل نکنیم
در فرودست انگار، کفتری میخورد آب
یا که در بیشه دور، سیرهیی پر میشوید.
یا در آبادی، کوزهیی پر میگردد.
آب را گل نکنیم:
شاید این آب روان، میرود پای سپیداری، تا فرو شوید اندوه دلی.
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب.
زن زیبایی آمد لب رود،
آب را گل نکنیم:
روی زیبا دو برابر شده است.
چه گوارا این آب!
چه زلال این رود!
مردم بالادست، چه صفایی دارند!
چشمههاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد!
من ندیدم دهشان،
بیگمان پای چپرهاشان جا پای خداست.
ماهتاب آنجا، میکند روشن پهنای کلام.
بیگمان در ده بالادست، چینهها کوتاه است.
مردمش میدانند، که شقایق چه گلی است.
بیگمان آنجا آبی، آبی است.
غنچهیی میشکفد، اهل ده باخبرند.
چه دهی باید باشد!
کوچه باغش پر موسیقی باد!
مردمان سر رود، آب را میفهمند.
گل نکردندش، ما نیز
آب را گل نکنیم .
( سهراب سپهری )
پ ن : یادش بخیر همان سالهای دور که تب خواندن سهراب داشتیم و امروزه آن تب را بیش از هر چیزی گرامی می داریم !! یکی از دوستان بود که علاقه ای به اشعار سهراب نداشت ولی از این شعرش خوشش می آمد و هر از گاهی می گفت : " آن شعر چگوارا را بخوان ! " و این یک اسم رمز برای این شعر شده بود !!
من هم از این شعر خوشم آمد
این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم
سالها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد ، خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
میگن سروده ی آیت الله بهجت است
سلام
این شعر را قبلا دیده بودم ، روحشان شاد و قرین رحمت الهی