یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

بگم !؟

 

گاهی می شود که پای تی وی می رسیم و بازی فوتبال می بینیم !! شما هم حس می کنید که آدم های بزرگ با آدمهایی که با فوت بزرگ شده اند چقدر فرق دارند !؟! مثلا همین فردوسی پور که از فوتِ همین رسانه ی ملی بزرگ شد و کم کم دیگر در تی ویِ ملی جا نمی شد و با همه ی بزرگان یه وری حرف می زد و باور کرده بود که ... شده است و بیکباره ... شد و رفت دنبال کارش !!


   ادامه مطلب ...

دزدی در روز روشن

 

دیروز در خانه یک تولد مشترک برگزار کرده بودیم ... هم برای برادرزاده ی عزیز و هم برای بانو (!) البته تولد هر دو همزمان و در روز 29 دی ماه بود و ما با استفاده از دورهمی روز جمعه و اوضاع جوی و ... این کار را کردیم !!

  

ادامه مطلب ...

روزگار برفی ...

 

برخلاف پیش بینی های هفته ی قبل که درست از آب درنیامده بود (!) این بار هواشناسی با توپ پر آمده بود و تقریبا هر گونه اتفاقی که برف زیاد بتواند باعث بشود را گوشزد کرده بود !!! هرچند شهرداری انگار باور نداشت و صبر کرده بود تا اتفاقات دست به دست هم بدهند تا وارد عمل بشود !!

  

ادامه مطلب ...

بازی اعتماد !!

 

شایعات و دروغ می توانند در دو حالت انتشار سریعی بیابند ، یکی زمانی که بستر جامعه خود را از قبل آماده برای آن کرده باشد !! و دوم زمانی که گوینده ی این اخبارها مورد اعتماد شنونده ها بوده باشند ...

   ادامه مطلب ...

یادمان نرفته بنویسیم ...

 

یکی از همین جمعه ها که در خانه مشغول خانه آذینی بودیم (!) بالدیز خانیم ( خواهربانو ! ) که در کار خبرنگاری می باشد و گهگاه هم از شخصیت های مختلف مصاحبه می گیرد از من خواست تا یکی از مصاحبه هایش را من پیاده بکنم و او برود یک مصاحبه ی بیات شده اش را پیاده بکند !!

   ادامه مطلب ...