یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ترافیک

 

دیروز روز خوبی بود ولی فرصتی نداشتم تا چیزی یادداشت بکنم ، ولی دو مورد خیلی پررنگ تر بود ، یکی در مورد ناهنجاری بیمه های موجود در کشور که هر از گاهی ( مخصوصا اواخر ماه با بازنشسته شدن برخی از آشناها ) فشار مرا بالا می برد ( البته بعضی از همکارها کلاً فشار بالا تشریف دارند !!) و دیگری ترافیک سنگین و کارشناسی ای درپیتیِ داخل ترافیک ...

 

ادامه مطلب ...

دیگران نوشت !!

 
مادرم (اطرافیان) روزی هشتصد هزار بار می گوید ازدواج کنم!
و بی شک اگرمن روزی با کسی ازدواج کنم که باهم به مهمانی های احمقانه ای برویم که مردان یک طرف جمع شوند و از سیاست و کار بگویند و زنان یک طرف جمع شوند ازمانیکور و انواع رژیم غذایی و ساکشن و پروتز و جُک و سریال های ترکیه ای ماهواره و مادر شوهر و خواهر شوهر حرف بزنند، خودم را آتش می زنم!
  
ادامه مطلب ...

خریدستان ...


امروز دوستم که ساکن رشت است ، سر و کله اش پیدا شد ... چهار روز است اینجا دارد می خورد و می خوابد و صدایش درنمی آید !! دیروز تلفنی ردیابی اش کرده بودم ...

 

ادامه مطلب ...

روزِ نو ...

 

صبح که بیدار شدم در خانه کسی نبود ، برنامه ی خانه ی ما در روزهای تعطیل مشخص است و تنها بازمانده همیشه من هستم !! تمایلی به خوردن صبحانه نداشتم ، انگار دیر زمانی بود که با آن غریبه بودم ، به خوردن یک لیوان چای بسنده کردم ...

 

ادامه مطلب ...