یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اشتباه !

 

دیروز یک تک پا رفتم شهر تا یکی دو کار کوچک انجام داده و برگردم ، شاید گفتن اش بد نباشد (!) در اندازه هایی که داشتم دو فقره اشتباه بود و دو تا ازتیکه ام دی اف ها را بردم کارگاه دوستم تا برایم کوچک بکند ...

  ادامه مطلب ...

و امروز ...

 

امروز بعد از یکی دو هفته الک فلک کردن و برنامه ریختن و طرح دادن و اندازه درآوردن و پیش این و آن رفتن و نظر گرفتن و ... ایضا رفتن به فروشگاهها و طرح دیدن و ... و مایوس شدن از کمک کسانی که همیشه بعد از اتفاق می آیند و می گویند چرا به ما خبر ندادی !؟!؟ خودم رفتم سراغ خرید ام دی اف !!

  

ادامه مطلب ...

خاطراتِ زیر خاکستر ...

 

حوالی ظهر بود که سری به بازار زدم و باز از آن خیابان دلارفروش ها گذشتم ... این بار خیلی هم شلوغ بود ولی قیافه ها نشان نمی داد که اتفاق آنهاپسندی رخ داده باشد !! جسته و گریخته می شد فحش و نفرین هایی که نثار دولت می کردند را شنید !! بهرحال وارد یک بازی شده اند که فقط طرف بُردَش به نفع آنهاست و نوسانات این چند روز اعصابی برایشان باقی نگذاشته است ...

  ادامه مطلب ...

خانه تکانی برای مهمانی ...

 

دیروز برای شام چند تا از دوستان مهمان مان بودند و برای همین مجبور شدم کمی کار عقب مانده را کمی جلوتر بیاندازم !! و یکی از آنها تمیز و مرتب کردن بالکن بود و انصافا بعد از اینکه برش سنگ های آنتیک را آنجا انجام داده بودیم ، تا خرخره پودر سنگ داشت !!؟

   ادامه مطلب ...

اوضاع دلاری امروز ...

 

دیروز خبر رسید که دو نفر از سکه خرها را بدلیل افساد در نظام اقتصادی (!) اعدام کردند ... خبری که 20/30 هم آن را پررنگتر پخش کرد و انگار همین دو نفر بازار چند ماه گذشته را بهم ریخته بودند و همه چیز زیر سر آنها بوده است !!؟ از آنکه اینهمه سکه به آنها فروخته بود و لابد غولی بود بزرگتر از اینها (!) خبری نبود !!؟ و خیلی از مخل های اقتصادی این روزهای کشور ...

 

ادامه مطلب ...