یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ماه زیبا ....

 

دیروز حوالی عصر بود که باتفاق نوراخانیم رفتیم پارک گردی ... رفتن به پارک چراغ چند گزینه را توی ذهنش روشن می کند برای همین موردی هست که هیچگاه به دعوتش نه نمی گوید !! این روزها زیاد روی بازی کردن با وسایل بازی حساسیت ندارد و چندین نوبت است که از کنار وسایل بازی رد می شویم و حرفی نمی زند !!

 

ادامه مطلب ...

سیستم های مودب !!

 

کاری ندارم که ادارات با این سیستم های کاری شان چقدر مزاحم روزانه ما هستند !؟ و آیا این همه لعنتی که ما از بابت اس ام اس های مزاحم برای اموات آنها می فرستیم (!) به دست امواتشان می رسد یا نه !؟ ولی همین که یک جایی از سیستم برنامه ای گنجانده اند تا روز تولد رسمی آدم ها تبریک بگوید خیلی جالب است !!

 

ادامه مطلب ...

ددر ممنوعه !!

 

دیروز توی خواب رفته بودم یک منطقه ی مرزی !! البته نمی دانم کجا بود ولی می گفتند که پشت روستا مرز هست !!؟ کسانی هم که می گفتند غالبا چهره های آشنایی برایم بودند و آنجا چکار می کردند را نمی دانم !!

   ادامه مطلب ...

عشقِ کرونایی !!

 

یکی دو هفته پیش بود که نوشتم عموجان ، آخرین بازمانده از نسل قبلی دار فانی را وداع گفت و رفت ... دیروز رفته بودم برای تشییع و تدفین یکی از بچه های فلجش که دو هفته بعداز پدرش فوت شد !!

   ادامه مطلب ...

صدای پای پائیز ...

 

مشغول شدن به حواشی زندگی ، نه تنها ، مردم را درک زیبائی های زندگی محروم می کند ، بلکه خیلی ها ، برخی زحمت های کشیده شده در سطح شهر را ندیده رد می کنند ...

   ادامه مطلب ...