ماه زیبا ....
دیروز حوالی عصر بود که باتفاق نوراخانیم رفتیم پارک گردی ... رفتن به پارک چراغ چند گزینه را توی ذهنش روشن می کند برای همین موردی هست که هیچگاه به دعوتش نه نمی گوید !! این روزها زیاد روی بازی کردن با وسایل بازی حساسیت ندارد و چندین نوبت است که از کنار وسایل بازی رد می شویم و حرفی نمی زند !!
ما باتفاق هم می رویم و قدم می زنیم و تماشا می کنیم ... بچه هایی که فوتبال بازی می کنند !! بچه هایی که برای بسکتبال می آیند !! کسانی که دوچرخه سواری می کنند و ... خیلی دوست دارم به او تماشا کردن بیاموزم ... تماشا کردن یک آموزش مستمر هست !!
و در این همقدمی ها لذت های زیادی نهفته است ، هم برای من و هم برای نوراخانیم !!
دیروز به وقت بازگشت به خانه ، ماه در حال بیرون آمدن بود و دقیقا بالای کوه شیبلی نشسته بود !! کوه شیبلی همان گردنه معروف قدیمی بین تبریز و بستان آباد است که پایگاه بزرگ رله رادیوئی و تلویزیونی در آن قرار دارد !! و این روزها به لطف دو فقره تونل رفت و برگشت چند کیلومتری (!) دیگر آن ابهت قدیمش را ندارد !! خلاصه اینکه ماه با غرور و زیبایی خاصی بالای آن نشسته بود و البته خیلی هم بزرگ بود ... در شلوغی نورهای خیابان که نورهای مختلفی مانند نوربالای ماشینها ، نور روشنایی معابر و نورهای مزاحم دیگر (!) عکاسی کردن آنهم با موبایل کار بیهوده ای هست و تنها به ثبت واقعه می انجامد و لذت بخش نیست !! ولی دل هوسباز دوست دارد تا سعی خودش را بکند ... آدم هوسباز بیشتر عمل گرا هست تا نتیجه گرا !!
عکس هایی گرفتم که به دلم ننشست ولی در میان نورهای مزاحم برای عکاسی ، بزرگی ماه و زیبائی اش ، با فاصله ی حداقل 25 کیلومتری از عکاس (!) ملموس هست ... عکس را برش دادم تا قسمت عمده ی مزاحم ها از دید بیرون بروند !!
