یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روزگار برفی ...

 

برخلاف پیش بینی های هفته ی قبل که درست از آب درنیامده بود (!) این بار هواشناسی با توپ پر آمده بود و تقریبا هر گونه اتفاقی که برف زیاد بتواند باعث بشود را گوشزد کرده بود !!! هرچند شهرداری انگار باور نداشت و صبر کرده بود تا اتفاقات دست به دست هم بدهند تا وارد عمل بشود !!

  

 

دیروز بعد از ظهر هوا بطرز عجیبی قات زد و برف و باران و باد همزمان از سمت ما شروع شده و بطرف شهر سرازیر شد !! و کمی بعد وقتی من در شهر بودم و داشتم سوار اتوبوس می شدم تا به خانه برگردم خبر رسید که سه فقره از اتوبوس های مسیر ما تقریبا جلوی ایستگاه خانه ی ما گیر کرده اند !! و وقتی که بعد از کلی تاخیر به محله رسیدم دیدم که این قسمت شهر با مرکز شهر باندازه 10 سانت برف تفاوت دارد !! خیابان کلا بسته بود و ماشین هایی مانند روآ و پیکان های زوار دررفته در حال زور زدن برای ادامه حرکت بودند !!  دو ایستگاه پائین تر من پیاده شدم و پیاده به طرف خانه آمدم و دیدم که اوضاع در سربالائی خیابان ما قاراشمیش تر است و راننده ها بجای همراهی و کمک به همدیگر با هم در حال دعوا و مرافعه بودند و هر  کسی می خواست که راه بدهند تا او برود !!

 

و در ادامه بارش رسمی برف شروع شد و تا ساعت  شب حدود 20 سانتی برف روی زمین نشست و تا نیمه های شب صدای ماشین هایی که در برف گیر کرده بودند و راننده هایی که معلوم نبود به داد هم می رسیدند یا به هم داد می زدند ، صدایشان می آمد !! و هنوز از نیروهای شهرداری خبری نبود و معلوم نبود که کجای شهر را دارند جارو می کشند و نمک می پاشند !!

 

حوالی ساعت 12 بود که مهمان های ما می خواستند بروند و من رفتم پائین و کمی ماشین هل دادم و کمی رهنمود داشتم و بالاخره ماشین آقئین از برف درآمد و رفتند ولی تا حوالی عصر در خیابان ما این مشکل بود و از قرار معلوم امشب که هوا سردتر خواهد بود (!!) کار سخت تر خواهد شد ... چند با ر با شهرداری منطقه تماس گرفته ایم و می گویند که داریم می آئیم ولی خبری نیست !! تقصیری هم ندارند به گرفتن رشوه عادت کرده اند و برف و باران هم که برایشان چیزی ندارد !؟!؟



http://s9.picofile.com/file/8349331050/IMG_20190118_190422.jpg

 

درختان کوچک پارک محله و بار سنگین برف بر شانه هایشان !! درست اش این بود مامورین شهرداری اینها را بتکانند تا خم نشده و نشکنند !!


http://s8.picofile.com/file/8349331076/IMG_20190118_190309.jpg


از تماشای این منظره لذت وافر بردم ... البته عکس اش بخاطر درهم و برهم بودن نور زیاد جالب نشده است !! روی شهر را ابرهای سیاه گرفته بود و آن وقت قله دَند در شمال شهر زیر آفتاب در خودنمایی کامل بود !!

 

بعداز ظهر یکی از دوستان عکسی در اینستا گذاشته بود که فوق العاده زیبا بود ، اجازه اش را می گیرم و اینجا می گذارم تا ببینید !! انگار زمستان با همه ی لشکرش آمده باشد ...


 http://s9.picofile.com/file/8349390726/6598.jpg

 

نظرات 2 + ارسال نظر
محمدرضا جمعه 28 دی 1397 ساعت 21:38

سلام
دستتان درد نکند قله دند کلی خاطرات دارد برایم بخصوص در زمستان افسوس که دیگر قوای جسمانی اجازه صعود نمی دهد و فقط باید نظاره گر باشیم تازه برفهای چندین متری آن زمانها حتی در کوهها هم نیستند .

سلام
زندگی همین است دیگر ... یک روز جوانی و یک روز پا به سنی ... چند سال برف زیاد و سالهایی برف کم ... انسان با همین عمر بظاهر کوتاه خود کلی خاطره دارد ... و خوش بحال کسانی که برای سالهای پیری خود خاطره جمع کرده اند و نه حسرت

نگین یکشنبه 30 دی 1397 ساعت 00:09

سلام

بسیار عکسهای جالب و زیبایی هستن...

اون قدیما که گاهی از نعمت برف بهره مند بودیم، من وقتی بیرون میرفتم بعضی شاخه های نازک سر راه رو میتکوندم که بر اثر سنگینی برف نشکنند ...
اگر هر کدوممون چند شاخه رو در مسیر روزانه مون عهده دار بشیم شاخه های نورس قربانی بی مهری شهرداری چی ها نمیشن ...

سلام
البته ما نه از سر خیرخواهی بلکه از سر شیطنت این کارها را می کردیم و ا زدور با گلوله برفی به شاخه درختان می زدیم تا روی سر عابرین بریزد ... هم مایه دلخوشی انسان ها بودیم و هم شانه تکانی درختان را انجام می دادیم (!!) حالا مثلا مودب شده ایم و تا یک متری درختان نزدیک نمی شویم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد