یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

بابا نان داد !!

 

امروز سر راهم سری زدم به سلمانی ام تا دستی بکشد به سرم !! تلویزیون روشن بود و اعلام شد که سخنان رئیس جمهور در جمع معاونین و روسای ارشد جهاد کشاورزی را می خواهند پخش بکنند ... همچنان که سرمان زیر تیغ سلمانی بود گوشمان را هم سپردیم به تیغ سخنان رئیس جمهور ...

  ادامه مطلب ...

عکس و مکث !!

 

مشغولیت روزهای جمعه ی ما در سه هفته ای که گذشت (!!) سنگ آنتیک کار کردن در آپارتمان مان است ... یعنی هر بار جائی را تعیین کرده و کج و کولگی و سادگی بی خود ، دیوار و ستون ها را با سنگ آنتیک تزئین می کنیم و روی هم رفته چیز جالبی می شود ...

  

ادامه مطلب ...

گمشدگان !!

 

یکی دو روز پیش رفته بودم مراسم ختم پدر دوستم ( آن یکی دادو !! ) فکر کنم که در چند پست قبلی نوشتم که حیات و ممات این مرد بزرگ حوصله ی زیادی می طلبد و نمی شود با یکی دو سطر از او رد شد ... و حالا هم نمی خواهم بروم و در مورد زندگی ایشان حرفی بزنم و مطمئنم روزی خواهد رسید که فرصت مناسب باشد و من در مورد اشخاصی بنویسم که شناختشان برایم خیلی مغتنم بود ... ( اینها هم جزو یک درصدهای باقیمانده هستند !! )

  

ادامه مطلب ...

تبریز تودِی !!

 

صبح که برای خرید نان تازه از خانه زدم بیرون ، دیدم که دارد برف می آید !! خبر نداده بود و اتفاقا هواشناسی هم نیمه ابری زده بود و حتی بعد از برگشتن من از نانوایی که روی سرم دو سانتی برف نشسته بود هنوز روی حرفش بود و می گفت که هوا نیمه ابری است !!!

 

ادامه مطلب ...