یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ورزش و سلامتی


دیروز با همکاران رفتم فوتبال ... یکی دو ماهی می شد که فوتبال نرفته بودم برای همین تصمیمی برای زیاد دویدن و فیلم بازی درآوردن نداشتم ، یکی دو نفر هم بودند که باید توی مسیرمان به سالن می رفتند از خانه وسایل ورزشی برمی داشتند ، مسیری که رفتیم ناخودآگاه همان مسیری شده بود که همیشه می خواستم برای یکبار هم که شده از آنجا عبور بکنم ...

   ادامه مطلب ...

حیف که تمام شد ...

 

سه روز تعطیلی کارخانه که بدون هرگونه پیش فرضی حتی از ناحیه بدبین ترین نفرات ، بصورت یکهویی اعلام شده بود باعث شد تا یک استراحت خوب داشته باشم ، برف روز پنجشنبه هم مزید بر علت شد تا قید از خانه بیرون رفتن را هم بزنم و بجز چند مورد که برای قدم زنی رفته بودم بقیه را در اتاقم ماندم ...

 

ادامه مطلب ...

چَتــــــگرد هفته !! (1)

 

قبلاها من یک دوستی داشتم که هر از گاهی نشست شبانه برگزار می کردیم ، البته دور میز پیتزا !! همیشه در زندگی من پیتزا یک بهانه بیشتر نبوده ولی چون نمی شود بی بهانه زندگی کرد برای همین همیشه پیتزا هم بوده !! قبلاترها دور بساط باقالی فروش بصورت سرپایی هم می شد نشست برگزار کرد ولی حالا نه از آن دوستان خبری هست و نه از باقلا فروش محله !!!

 

ادامه مطلب ...

همینطور در تعطیلی ...

 

این روزها که تعطیل هستم و فرصت دارم می خواهم روی چند تا مسئله کار بکنم که یکی از آنها تمام کردن داستان انتقام است که با چند صفحه تایپ تمام می شود ولی مگر دارکوب های ساختمان بغلی که دارند قالب می بندند و آرماتوربندی می کنند می گذارند حواسم جمع کارم شود ...

 

ادامه مطلب ...