-
حکایت دختر شاه پریان
سهشنبه 14 آذر 1391 16:05
یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، جوانی به درختی تکیه داده بود و مثل ابر بهاری گریه می کرد. گاهی که از گریه کردن خسته می شد، به نقطه ای خیره می ماند، بعد آهی می کشید و شروع به اشک ریختن می کرد... همان جور که جوان مشغول آه کشیدن و اشک ریختن بود، ناگهان آسمان ابری شد و صدای رعد و برق شدیدی از ابرها برخاست و روی زمین گرد...
-
عکس روز
دوشنبه 13 آذر 1391 11:51
من بر فراز قله ای که زمانی قلعه ای بر بالای آن بوده ...
-
یک چارک از دیروز !!
دوشنبه 13 آذر 1391 11:19
دیروز وقتی از کارخانه به خانه برگشتم ، مهمان داشتیم و مجبور شدم کمی پیش آنها بنشینم و به حرف های خیلی جدی آدمهایی گوش بکنم که در مورد چیزهای بیخود است !! همه ی ما از این حرفها می زنیم و می شنویم ، البته درصد غلظتش در بین مردم متفاوت است ... بعد از رفتن مهمان ها منهم آماده شدم تا از خانه به خانه بروم ... مادرجان از من...
-
همچو شمع ...
یکشنبه 12 آذر 1391 09:23
-
پری سور ، دی ددر !!
شنبه 11 آذر 1391 18:12
پریشب مهمان بودم و خیلی دیر به خانه برگشتم ، فرصتی برای سر زدن به این یکی خانه نمانده بود و باید زودتر می خوابیدم تا به ددر دیروز برسم !! دیروز هم بعد از ددر رفتیم خانه ی دوستمان برای شام و باز دیر آمدم خانه ، البته این بار باید این یکی خانه می امدم ولی کابل رابط گوشی ام پیشم نبود و نخواستم مطلب بی عکس باشد و سرزدن...
-
عزا در گربه خانه ی دادو ...
پنجشنبه 9 آذر 1391 12:42
بعد از تعطیلات تاسوعا و عاشورا بعضی از گربه ها پیدایشان نبود و البته عدم حضور برخی بیشتر به چشم می زد ... همکاران با اینکه دائما از بابت گربه ها گلایه می کنند ولی خبر نبودنشان را هم آنها به من می رسانند !! امروز در ساختمان اداری بودم که اس ام اس آمد جسد بیجان ژینوس پیدا شده است ، البته قبل از اینکه خبر را بدهند خیلی...
-
فال امروز ...
چهارشنبه 8 آذر 1391 21:45
اگر آن طـــائــر قدسی ز درم باز آید عمر بگذشته به پیرانه سرم باز آید
-
روز پر بیگاری ...
چهارشنبه 8 آذر 1391 11:44
خیلی ها عادت دارند تا سریع ترین راه را برای نتیجه گیری کارهایشان انتخاب بکنند و برخی ها هم سعی می کنند تا راحت ترین را انتخاب بکنند ، با اینکه همه می دانند باید بهترین راه را انتخاب بکنند ولی بندرت کسی پا در این راه می گذارد ... دلیل هم دارد بهترین راه هزینه و وقت و تجربه و فکر و ... طلب می کند و این با زندگی ماشینی...
-
تنها ولی ...
دوشنبه 6 آذر 1391 21:58
-
خرمالوی ما رسید ...
دوشنبه 6 آذر 1391 13:27
خرمالوی نقد به از آناناس نسیه !! دیروز توی هیری ویری پخش آش و مرغ و قیمه و شله زرد و ... سهم خرمالوی منهم رسید !! خانه ی قبلی زنگ می زدند می رفتیم و می دیدیم یکی سینی احسان بدست ایستاده و منتظر است ، حالا آیفون را می زنند ، آنهم همه ی طبقات را ، برای گرفتن سهمیه باید بروی پائین و بیایی بالا ، بوی پیاز داغ هم آسانسور...
-
شام غریبان ...
یکشنبه 5 آذر 1391 22:48
نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه های غریبانه قصه پردازم ... امروز یک جای برای گرفتن ناهار دعوت بودم و برای همین با یکی از دوستان رفتیم آن سر شهر ، البته آنها آن سر شهر نمی نشینند و این ما هستیم که این سر شهر هستیم !! بعد از ناهار حوالی ساعت 2/30 بود که راهی بازار شدم ، امروز عاشورا است و دستجات عزاداری محله ی ما...
-
یا حسین شهید ...
یکشنبه 5 آذر 1391 11:16
-
شهر دزدها
شنبه 4 آذر 1391 22:56
شهری بود که همه ی اهالی آن دزد بودند ... شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه ! سحر با دست پر برمی گشت به خانه ی خودش که یک دزد آنجا را زده بود !! ... به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردند؛ چون هرکس از دیگری می دزدید و...
-
تاسوعای حسینی ...
شنبه 4 آذر 1391 22:37
امروز تاسوعا بود ، چند سالی می شود که تاسوعا و عاشورا را در شهر می مانم ... حالا کمی پای تلویزیون و کمی پای کامپیوترم !! بعد از ظهر که می شود ، تقریبا حوالی ساعت 4 ، از خانه می زنم بیرون و این زمان مصادف با حرکت شمع گذاران می باشد !! ... مسیری که من بطرف بازار می روم با انبوهی از نذرگویان و شمع گذاران عصر تاسوعا...
-
عکس هایی از امروز
شنبه 4 آذر 1391 00:57
دیروز رفته بودیم مسیر اسالم به خلخال ، البته داستانش طولانی است ... شرح تصاویر ایشالا در ددرنامه ...
-
زکاةالددر ...
پنجشنبه 2 آذر 1391 20:29
قال دادو (ع) : " زکاة الددر عکسه !! " هفته ی قبل که ما رفته بودیم روستای اوشتبین ، همکاران رفته بودند قله علی علمدار در شهرستان مرند ... گفته بودم که دوربین ببرید و عکس بیاورید تا برای سهیم کردن دیگران در ددرتان دست خالی نباشید ... آنها هم عمرشان زیاد باد رفتند و در یک آسمان باور نکردنی و هوای خوب پونصد تا...
-
نقل مکان ...
پنجشنبه 2 آذر 1391 09:45
امروز کوله پشتی ام را برداشتم و آمدم این سایت ... دیروز بلاگفا وبلاگم را مسدود کرد و یک آدرس نخود سیاه برایم گذاشت که ارور می داد تا چه رخ بازی نماید بیدقـــــــی خواهیم راند عرصه ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست