یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اتفاقی ...


امروز صبح بعد از راهی کردن نوراخانیم به مهد ، سوار مترو شدم تا بروم دنبال کارهایم ، اولین صحنه امروز دعوای لفظی یک مرد مسن عصبی با دو فقره خانم بود ...

 

خانم ها که کلا  ویترین بودند ، جوری روی چهارتا صندلی ولو شده بودند که شدیدا توی چشم بودند ... مرد مسن وقتی سوار شد ، ابتدا ایستاد تا آنها حرکتی بکنند ولی انگار جلوی آینه بودند و محو تماشای خودشان !؟ آقای مسن نزدیکتر رفت و اشاره کرد که کمی جمع بشوند ، پرخاش از نوع حرکت دستش مشهود بود ، خانم جوان و نه خوشگل که آرایش ناشیانه ای هم داشت با یک فیس خاصی باندازه دو سانت خودش را کنار کشید !؟ مرد موقع نشستن دقیقا مثل من (!) برای خودش جا باز کرد و یک تنه فنی زد که توی فوتبال هم نمی زنند و مختص بسکتبال هست !؟ خانم جوان در همسایه اش ضرب شد و دادش بلند شد و البته کمی زیاده بی ادبی کرد و مرد مسن هم صدایش را چنان بلند کرد که چهار تا واگن را متوجه کرد !! مرد پیری مقابل آنها بود و خیلی با احترام گفت :« خانم عزیز ، هر صندلی برای یک نفر است !البته اگر از نشستن آقایی در کنارتان ناراحت می شوید بهتر است بروید قسمت خانم ها ! »خلاصه اینکه سرشان گرم بگو و مگو و دعوا بودو یادشان رفت در ایستگاه خودشان پیاده شوند و کلی غر شنیدیم !!

 

اولین کارم ، دادن دفترچه و نسخه های دندانپزشکی نوراخانیم به مرکز بیمه مان که اتفاقا سر راهم بود ، بود !! بیرون آمدنی یکی که کنارم راه می رفت با خنده مرا به اسم صدا زد و سلام داد ، نگاه کردم ولی ذهنم بیشتر از بیست درصد یاری نکرد و نشناختمش !! و کمی بعد آدرس و نشانی داد و دیدم آشنایی مان به سی و چند سال پیش برمیگردد و زمانی که تمام وقت در خدمت پینگ پونگ بودم !! اتفاقا دیدار خوشایندی بود و مرا سی سال عقب تر برد ...

 

عصر داشتم از خانه مادرم می آمدم تا سوار اتوبوس بشوم و بیایم خانه ، که یکی را دیدم که آشنایی او و برادرش هم به همان دوران پینگ پونگ برمی گشت !! از اول سال بازنشسته شده است و از من نسخه می خواست برای دوره بازنشستگی اش ... این اتفاق هم خوب بود و انگار امروزمان در خاطرات سی و چند سال پیش غوطه ور بود !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
فاضله دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 ساعت 21:05 http://1000-va2harf.blogsky.com

سلام دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 ساعت 22:48

با درود
حضور آقایون در قسمت بانوان ممنوع است و جرم حساب می شود
چرا این جرم شامل بانوان نمیشه ؟
روز شنبه استخر بودم
یکی از کارمندان را دیدم
براش دست تکان دادم ظاهرا نشناخت‌
اسم اش را فراموش کرده بودم
تا خونه در مغزم سرچ کردم
می دونستم سید هست ولی باز فامیلی اش یادم نیامد
بالخره بعد ۲۴ ساعت یادم افتاد
آقای موسوی

سلام
حضور در قسمتی که معین شده است ( به خطا یا به ثواب ) ، جدای از قانون ، جزو محذورات اخلاقی هر فرد است ، مرد یا زن !؟ شاید بقول شاعر : " با دوستان مروت با دشمنان مدارا " ما گاه در مسیر سنت شکنی (!) ، نمی دانیم چه چیزی را می شکنیم !؟
من چون با افراد زیادی در ارتباط هستم ، با گذشت زمان ، حافظه ام یاری نمی کند ... خاصه که خاطره خاصی با فرد نداشته باشم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد