یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روز فراق را که نهد در شمار عمر !!؟؟

دیروز که به کارخانه آمدم همه بودند الا خجه بانو !! گفتیم شاید رفته به اقوام سر بزند !! حوالی ظهر شد و باز نیامد ، گفتیم حالاست که گرسنه بشود و بیاید !! عصر شد نیامد ...

شهادت دادند که عصر جمعه در کارگاه دیده شده بود ؛  البته بجز من و یکی از همکاران دیگران به سختی خجه بانو را از رباب خانم تشخیص می دهند !!!

ادامه مطلب ...

می زنم زیرش ...

شاید همه مان در طول زندگی کوتاه و بلندی که داشته ایم به مواردی رسیده باشیم که با توجه به ناپسندی یک عمل و آشنا بودن به آنچه درست است ، بطرف آنچه ناپسندتر است کشیده بشویم و این در حالیست که در حرفهایمان آن را همیشه ناپسند داشته ایم ، حالا برای بعضی کم و برای بعضی کمی بیشتر !!

ادامه مطلب ...

اتلاف گرافیکی وقت !!

نزدیک دو ساعت است دارم برای قالب وبلاگم وقت هدر می دهم ، یکی نیست بگوید وقتی تب داری دست به ویرایش نزن !! بعد از دو ساعت برگشته ام همانجا که بودم ...

ادامه مطلب ...

مرخصی استراحتی ...

ویروسی شدیم رفتیم پی کارمان !!

حالاست که تب مان بزند بالا ... حداقلش این است که خوایهایم رنگی می شوند !! اگر چیزی ، کسی ، خبری از گذشته ، پیامی به آینده ، گمشده ای و .... داشتید (!) برایم پیام بگذارید شاید در یکی از هپروت گردی هایم برایتان ممکن اش کردم !!!!!!! 


ادامه مطلب ...