یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ویکند (3)

 

آقئین ( برادرخانم ) بهمراه بالدیز خانیم ( خواهر بانو ) برای یک تور دو روزه جنگل نوردی در روزهای تعطیل ثبت نام کرده بودند و برای همین ویکندشان جدا از ویکند ما بود !! شب پنجشنبه داشتند کوله برای برنامه شان می بستند و من هم دورادور از کوله بندی آنها یاد ایام می کردم !!


  ادامه مطلب ...

ویکند (2)

 

برادرم از تهران آمده بود و جمع نوه ها جمع بود و این وسط از همه بیشتر به نورا خانم خوش می گذشت که هم از همه ی نوه ها کوچکتر تشریف دارد و هم برای بغل گرفتن و بازی کردن با او ، بقیه ی نوه ها صف بسته بودند !!

   ادامه مطلب ...

ویکند (1)

 

هفته گذشته را با کمی بداعصابی به پایان رساندم !! ما برای اینکه چند دقیقه خوش بگذرد یا باید در ابتداء جریمه بدهیم و یا در انتهاء !! یکی تعریف می کرد که معده یانسان خیلی پوست کلفت است و زیاد کار می کند !! و یکی مدعی بود که قلب انسان خیلی کار می کند و رتبه ی نخست برای اوست !! ولی اعصاب ما ایرانی ها و نه البته همه ی انسان ها (!) خودش زیادی کش و قوس می آید در این سالهایی که بنام زندگی می شناسیم !!

 

ادامه مطلب ...

ددر گردی در شاهگلی !!

 

پریروز باتفاق نوراخانم و یک هیئت بلندپایه رفتیم و در شاهگلی اولین قدم زنی عصر را ثبت کردیم ... نورا خانم توی یک آغوشی و از خاله جانشان آویزان بودند و از اینکه اینهمه آدم و رنگ و چیز میز در دوربرش می دید ، شگفت زده شده بود !! ( برخی از آدمها هم جزو چیزمیزها می باشند !! )

 

 

ادامه مطلب ...

و کمی از خودمنتظر باشیم !!

 

خودشیفتگی را همه بنوعی می شناسند و در درجات مختلفی با آن درگیر هستند ( از کمرنگ تا پررنگ !! ) !! البته شاید یکی قبول نکند که این خود نشانه ی نهادینه شدن نوعی از خودشیفتگی می تواند باشد !! یکی از نشانه های وجود خودشیفتگی در انسان توقع و انتظار داشتن از دیگران می باشد !!

 

 

ادامه مطلب ...