یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

زبان اشاره ...

 

خیلی سال دورتر ، مثلا حوالی ۶۰-۶۴ ،یک خیابان متروکه و بن بست ، که حالا شلوغترین و پرترددترین خیابان شهر است ، محلی بود که عصرها برای بازی گل کوچک می رفتیم ...

   ادامه مطلب ...

آدم قابل !؟

 

دو روزی هست که پیش دوستی می روم که در مرکز شهر ، در یک پاساژ که بورس کارهای تبلیغاتی و پیش از چاپ و دیجیتال و ... هستند می روم !؟

  

ادامه مطلب ...

جومونگ !

 

یکی تعریف کرده بود که هنوز پدرم بعد از پخش چندباره سریال " افسانه جومونگ " ، با دقت به آن نگاه کرده و هربار به " تسو " فحش می دهد !؟

  

ادامه مطلب ...

یادگاری ...

 

آدمها همیشه دوست دارند بزرگتر از آن چیزی که هستنددیده بشوند و فکر می کنند که مقبولیت وقتی و جایی قرار دارد که همیشه کمی از آن عقب هستند !؟ مثل نوراخانیم ما که دوست دارد زود بزرگ شود و کفش های مادرش را می پوشد تا بگوید بزرگ شده است !

  

ادامه مطلب ...

خاصیت پول ...


ﺍﻫﺎﻟﯽ یک ﺭﻭﺳﺘﺎ از بهلول برای سخنرانی ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. بهلول قبول می کند اما در ازای آن صد سکه از آنها طلب می کند.

 

ادامه مطلب ...