یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

آدم قابل !؟

 

دو روزی هست که پیش دوستی می روم که در مرکز شهر ، در یک پاساژ که بورس کارهای تبلیغاتی و پیش از چاپ و دیجیتال و ... هستند می روم !؟

  

 

این صنف از آنهایی هستند که نامشان در هیچ دفتری نیست و هر جور می خواهند کار می کنند و دل مشتری ها را راضی می کنند و جیب خودشان را پر !؟

 

سالهای دورتر ، دهه اول انقلاب یک بازرسی خیلی شدید بر واپ حاکم بود و قوانین من درآوردی و خاصی را بشدت اعمال و پیگیری می کردند ... دنیای دیجیتال و فضای مجازی هم نبود و دست خلافکارهای صنف چاپ محدود بود ، ولی هیچگاه دست خلافکارها بسته نبود ، آن زمان هم هر از گاهی چاپخانه ای را می بستند ، یکی پول چاپ کرده بود آنهم دینار عراقی و هو افتاد در بازار که دلار زده است !؟ بقیه هم بسته بندی تقلبی می زدند و ...

 

ولی حالا فرق دارد ، نه بازرسی هست و نه قانونی !؟ طرف عکس هایش را می آورد ، چاپ می زنند ، روی شاسی می چسبانند و چند برابر پول می گیرند و چند تا هم عزیزم می شنوند !؟ یا هر کی هر چی دوست داشت ، سفارش می دهد و سه سوت آماده می شود !؟ تنوع سفارش ، تنوع کیفیت ، تنوع قیمت ، تنوع دلخوشی !؟؟

 

امروز یکی آمد که تیپ اش ، صد میلیون بیشتر می ارزید ... ولی حرف که زد ، کار را خراب کرد !؟ صاحب یک کافی شاپ ، بقول خودش تاپ ,، بود ... و بالای یک میلیارد فقط قسمتی از معماری داخلی اش شده بود !؟ برای یکی از دیوارها عکس می خواست روی شاسی !؟ حالا چه عکسی ؟ عکس چند تا آدم قابل ، نه مثل لات لوت های سینما و هنرپیشه و ... !؟ گفتم :« از این آدمهای قابل چند تا را نام ببر تا از اینترنت پیدا بکنم  !؟ » گفت :« من نمی شناسم ، کسانی باشند که مردم مجبور بشوند ، بپرسند ببینند آنها کی هستند !؟ کسی نباشند که بلافاصله شناخته شوند »

 

دوستم می خواست رد بکند ، هم از یارو خوشش  نمی آمد هم از کلاس گذاشتنش !؟ هم اینکه غیر از چهره های معروف ، کسی را نمی شناخت !؟ برای همین قیمت ها را کمی زیاده بالا برد !؟ ولی طرف راضی بود ، پانصدهزار هم برای یافتن و تنظیم برای چاپ خواست و آنهم قبول شد ... برای همه شان هم کارت کشید و رفت ...

 

و بعد به من گفت :« حالا تو بگو تا من عکس شان را پیدا کنم ... » و من افتادم توی تله ، بقول خودش کسانی که از بزرگی زیرپا نیفتاده بودند را من می شناختم !؟ ، چند تا اسم دادم و سرچ کرد و عکس با کیفیت هم داشتند و برمی داشت ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
همطاف یلنیز دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت 14:19 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
.
لطفا اسامی را بگویید منم بشناسم این آدم های قابل را

نه ، شما قابل هایتان را بشمارید ببینم توی قابلهای ما هستند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد