یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ددر پائیزی ...

 

جمعه بود و حوالی ظهر بود (!) پیشنهاد آمد که کجا برویم (!؟) و بعد تصمیم آمد که برویم دوری بزنیم و پائیز را ببینیم ؛ البته این بار پائیز ارسباران را (!) حوالی ساعت 12 بود که باتفاق مادربانو سفرمان را آغازیدیم ...

 

ادامه مطلب ...

و باز داستان پدرخوانده ها ...

 

امروز طبق پنجشنبه ها نیم قرار خصوصی داشتیم با برادرم ، سر خاک برادر تازه متوفی ... به قدر قرائت یک فاتحه جمع می شویم و می رویم و گاه فرصتی می شود برای سر زدن به دیگرآشنایانی که کم کم دارند لابلای روزمره کی ها گم می شوند ...

   ادامه مطلب ...

دنیا (!)

و گفت :

عجب فرسوده دیواری ست دنیا ...

 

اداره ثبت عناوین !!


 از چند وقتها پیش تر در قبال برخی از رفتن ها و آمدن ها (!) ملت همیشه در صحنه با دست و دل بازی شروع کردند به بذل عناوین مختلف (!!) البته سابقه ی افراط و تفریط در این کشور به چند سال قبل از تمدن هفت هزار ساله می رسد و تقریبا به همان آجر کجی که در ابتدا گذاشته شده مربوط است !!

  

ادامه مطلب ...