جمعه بود و حوالی ظهر بود (!) پیشنهاد آمد که کجا برویم (!؟) و بعد تصمیم آمد که برویم دوری بزنیم و پائیز را ببینیم ؛ البته این بار پائیز ارسباران را (!) حوالی ساعت 12 بود که باتفاق مادربانو سفرمان را آغازیدیم ...
ادامه مطلب ...
امروز طبق پنجشنبه ها نیم قرار خصوصی داشتیم با برادرم ، سر خاک برادر تازه متوفی ... به قدر قرائت یک فاتحه جمع می شویم و می رویم و گاه فرصتی می شود برای سر زدن به دیگرآشنایانی که کم کم دارند لابلای روزمره کی ها گم می شوند ...
از چند وقتها پیش تر در قبال برخی از رفتن ها و آمدن ها (!) ملت همیشه در صحنه با دست و دل بازی شروع کردند به بذل عناوین مختلف (!!) البته سابقه ی افراط و تفریط در این کشور به چند سال قبل از تمدن هفت هزار ساله می رسد و تقریبا به همان آجر کجی که در ابتدا گذاشته شده مربوط است !!
ادامه مطلب ...