یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اداره ثبت عناوین !!


 از چند وقتها پیش تر در قبال برخی از رفتن ها و آمدن ها (!) ملت همیشه در صحنه با دست و دل بازی شروع کردند به بذل عناوین مختلف (!!) البته سابقه ی افراط و تفریط در این کشور به چند سال قبل از تمدن هفت هزار ساله می رسد و تقریبا به همان آجر کجی که در ابتدا گذاشته شده مربوط است !!

  

 

در میان دوستان هم هستند کسانی که در مورد تقسیم عناوین زیاد دقت نمی کنند و از حضرت دوست گرفته تا حضرت عشق و استاد و یکبار هم اخیرا از استادالاساتید برای یکی استفاده کرده بودند که مایه انبساط خاطر جمع شده بود !! خاصه عنوان مبارک پدر که به هر کسی اطلاق می شود و امروزه از هنر گرفته تا صنعت ، چند پدری شده اند و از هر جهت به کنار ، از جهت اخلاقی اصلا خوب نیست که نقاشی دوازده تا پدر داشته باشد !! خلاصه اینکه این افراط و تفریط درمخاطب قرار دادن گاه از حوزه منظومه ی شمسی بیرون می زند !!

 

آنچه من از مطالعات جسته و گریخته یافته ام (!) در زمان یکی از لویی ها و یا هانری ها (!) خزانه ته کشیده بود و کفاف نان شب دربار را نمی داده و برای همین شاه دکه گذاشته بود و داشت برای اعیان و اشراف ، لقب می فروخت !! مثلا لقب لرد را مثقالی صد سکه حساب می کرد و دوک را کیلویی دویست سکه و خلاصه اینکه آدمهای پرمایه از نظر مالی و کم جنبه از نظر شخصیتی (!) بدشان نمی آمد که لقبی به خود بیاویزند ...

 

این روزها هم بواسطه سیاسی شدن مسایل و پررنگ شدن برخی فعالیت ها و ایضا ویترینی شدن برخی رفتارها و حرکت جامعه بطرف سلبریتاسیون (!) و سایر لوس بازی ها (!) برای جلوگیری از لوث شدن عناوین و القاب به نظر چنین می آید که یک اداره بزرگ در کنار فرهنگستان پاسداشت زبان فارسی (!) بزنند و البته حتما جناب آهنگر دادگر (!) در هیئت مدیره نامی داشته باشد و درآمدی هرچند اندک به نان شب شان اضافه شود (!) و بررسی بکنند که چه عنوانی به چه کسی برازنده است و می تواند برسد یا نرسد !!! پیش می آید که گاهی شاگرد قبل از استاد از دنیا می رود و دوستان و هوادارنش او را خداوند می نامند و وقتی استاد می خواهد دل از دنیا برکنده و برود (!) رتبه ای پائین تر از شاگردش به او می رسد !؟ که در یک تمدن هفت هزار ساله چنین اجحافی برازنده نیست ...


و لذا خوب است که افراد قبل از انتشار و استفاده از عناوین چاپلوسانه و احیانا به حق (!) قبلا در پیشخوان دولت فرم تهیه بکنند تا ببینند عنوان مجاز چه می باشد (!؟) و برای کم و زیاد عنوانِ درخواستی یک مبلغی به حساب دولت واریز بکنند تا هم فشارش را بر جیب خود احساس بکنند !! و هم در راستای تامین بودجه ی غیر وابسته به نفت ، قدمی بردارند !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 22 مهر 1399 ساعت 19:56 http://dashtemoshavvash.blogsky.com

سلام
بدلیل تراکم و کثرت "پدر" برای علوم و فنون و هنرهای گوناگون در کشور بهتر است علاوه بر آن سازمان یک ثبت اسناد و سجل احوال هم برای مشخص شدن پدر واقعی علوم و فنون تاسیس گردد.

سلام
در کشوری که کپی رایت رعایت نمی شود (!) یافتن پدرواقعی بسی سخت و دشوار است (!) غالب فعالیت ها و رفتارها آزمایشگاهی و جهش یافته هستند !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد