صدای پای پائیز ...

این روزها ساعت که از 17 می گذرد ، هر بادی یادآور پائیز است ...

امروز صبح کم مانده بود سرما را بخورم !!

بالاخره ...

دیروز آخرین روز کاری ما با کابینت آشپزخانه بود و بعد از ظهر به کمک تنی چند از اقربا (!) کار انتقال وسایل به آشپزخانه انجام شد و کل خانه که شبیه سمساری شده بود ، دوباره به محل سکونت شبیه شد ...

یک هفته با ام دی اف ...

در هفته ای که گذشت کارهای روزمره ی زیادی انجام نداده ام و از باببتشان کمی تا اندکی دلتنگم !! مثلا اتوبوس سوار نشده ام و برای دیدن دوستانم به بازار نرفته ام و ... در عوض تا دلم بخواهد در خانه مشغول بودم ؛ هم برای کارهای نصب کابینت و هم برای معطلی هایی که از بدقولی ها آب می خورند !!

عید غدیر ...

واقعه غدیر خم که شیعیان از آن بعنوان یک سند تاریخی معتبر برای ولایت امام علی (ع) استفاده می کنند برخلاف سایر اعیاد دینی که بیشتر بار دینی و سنتی دارند ، یک بار معنائی خاص و رو به جلو دارد و برای همین از طرف  شیعیان گرامی تر داشته می شود و طبیعتا از طرف دیگر مسلمانان از همان زمان تا اکنون مانند لقمه ی فکری خوب جویده نشده و یا ریگ در کفش می باشد و همیشه با آن مشکل داشته و دارند !!

روزمره ها ...

 پریروز رفته بودم برای خرید یراق آلات ، همه چیز در حد تعریف و حرف زدن بود و تنها چیزی که واقعی بود قیمت ها بود که انگار در این کشور فقط گران شدن توجیه دارد و بقیه مسایل براحتی لاپوشانی می شود ... این سازمان حمایت از مصرف کننده چه کاره کشور می باشد !؟!؟ احتمالا چندهزار نفر هم کارمند ارشددارد !!؟؟