روزمره ها ...

 پریروز رفته بودم برای خرید یراق آلات ، همه چیز در حد تعریف و حرف زدن بود و تنها چیزی که واقعی بود قیمت ها بود که انگار در این کشور فقط گران شدن توجیه دارد و بقیه مسایل براحتی لاپوشانی می شود ... این سازمان حمایت از مصرف کننده چه کاره کشور می باشد !؟!؟ احتمالا چندهزار نفر هم کارمند ارشددارد !!؟؟

 

وقتی در کشوری هر هفته یک وزیر ارشد ، مفتضح می شود !! بعید هم نیست که چنین وضعیتی حادث بشود ؛ اینکه مشکلات را گردن دشمن خارجی بیاندازیم ، کُلِ دیپلماسی خارجی دولت تعامل را زیر سوال می برد !! و اینکه بگوئیم دشمن داخلی دارد زیرپای دولت تدبیر را خالی می کند ، این هم بنظر درست نمی آید چرا که باندازه ی کافی در ابتدای کار دشمنان داخلی تحقیر و عقب رانده شده بودند !! می ماند فسادی که در بدنه دولت وجود دارد و البته با توجه به سابقه ی وزرای این دولت می توان این فساد را ریشه دارترین از ابتدای انقلاب دانست !! البته یک مورد خاص هم هست و آن اینکه مدیریت داخلی درست عمل نکرده باشد !؟ و در اینمورد هم نظر من برخلاف می باشد و اعتقاد دارم که باعث و بانی اینهمه مشکلات ، مدیریت داخلی آنهم از نوع صحیح می باشد !! یک مدیر نادان و بی تجربه و ناآشنا به فنون مدیریتی و صرفا تعریف شده با میز و چارت سازمانی !! هر قدر وظیفه شناس نباشد بهتر است !! هرقدر درستکار نباشد بهتر است !! هرقدر از زیر کاردربرود بهتر است !! چون اگر احساس مسئولیت کرده و سعی کند راهی که در نظر گرفته است را درست برود بهمان اندازه در بدتر شدن وضعیت کمک می کند!!!

در کنار سوالات متعددی که در هر دوره پرسیده شده و نشان می دهد فرهنگ جاری هنوز از دادن جواب به آنها عاجز می باشد و نمونه بارز آن ، " علم بهتر است یا ثروت !؟ " یک سوال هم از انقلاب به این طرف مد شده بود و آن اینکه " تعهد یا تخصص !؟ " با این سوال کوتاه و ساده بسادگی هزاران نفر از کارخانه ها و ادارات و دانشگاهها پاکسازی شدند و کنار رفتند و چند سال بعد کسانی که لباس تعهد به تن داشتند ( و فقط عده ی معدودی تفکر متعهد داشتند ! ) با بهتر شدن وضعیت کسب و کارشان تبدیل به مهره های متخصص شدند و حالا همه شان فوق تخصص دارند و عملکردشان نشان می دهد که تنها چیزی که نداشتند ، تعهد بود !!

تقریبا همه چیز بطور آزادانه ای افزایش قیمت دارد و تعاونی ها به جای کنترل زیرمجموعه ی خود ، در تلاش هستند که از سایر اتحاده ها عقب نمانند !! البته بغیر از سازمان سانتی است (!) در خانه دیدم که  مدیریت و برنامه ریزی کشور که اعتقاد دارد تورم تک رقمی می باشد و اصلا بفکر هیچگونه افزایشی در زمینه درآمد نیست !! دولت هم که سینه را جلو داده بود از دلار 4200 حرف می زد و می گفت که تضمین می کند !! با فعال کردن دوباره صرافی ها دقیقا با دوبرابر نرخی که اعلام کرده است دارد حال می کند ... امروز صاحب خنده ی ملیح به مجلس می رود تا سخنرانی مبسوط بکند و به لیستی که به آنها امید وافر داشت ، مظلوم نمائی بکند !!! بهترین حالت برای جبهه گیری در مقابل مسایل لجام گسیخته ی اجتماعی ، فرافکنی می باشد که نمونه علمی و عملی آن امروز به نمایش خواهد آمد ...

===

یراق آلات خریده ام و از مغازه خارج شده ام و بعد از اینکه کلی راه رفته ام به من زنگ زده است که مبلغ را اشتباه کشیده است و یک رقمش افتاده است !! برگشته و اصلاح کرده ام و می گویم : " شما که چشم هایت نمی بیند ، حداقل پوز را اینطرف بگذار تا مردم خودشان کارت را بکشند !! " البته موقع خرید آنقدر از چپ و راست به بیچاره رهنمود کرده بودم که گیج شدنش توجیه منطقی داشت !!

پریروز عصر در خانه متوجه شدیم که یک سری از ریل کشوها را بجای 30 سانت از 35 سانت داده است (!) دیروز صبح دوباره رفته ام و آنها را عوض کرده ام و تنها حرفی که داشت ببخشید بود !! البته بعدا متوجه شدم که برندی از 30 سانتی ها شائبه و استعداد گران شدن داشتند و با خود فکر کرده که از 35 سانتی های یک برند دیگر بدهد خوب است تا آنها هم تمام بشوند (!) و چون آدم  متعهدی نشان می داد (!) آنقدر متلک ریز و درشت بارش کردم که فقط می توانست زهرخند نشان بدهد و بعد اشاره کردم به دعائی که توی صفحه ی بزرگ زیر شیشه ی میزش قرار داشت و گفتم : " این را لای کفن ات هم بگذارند برایت چاره ساز نخواهد شد !! مطمئن باش در آن طرف این بازی چیزی را خواهی دید که در این طرف آن را شنیده بودی ، زیر لب زمزمه می کردی ،و زیر شیشه ات گذاشته بودی ، ولی باور نداشتی !! "

در راه بازگشت سری به فروشگاه بزرگ تجهیزات آشپزخانه زده و یک فقره هود گرفتم و یک آب چکان !! با اینکه من 96 سانتی خواسته بودم و او هی تکرار می کرد که 96 سانتی است ، در خانه 86 سانیت از آب درآمد و من به دوستم گفتم :" آدم موقع خرید باید متر همراه داشته باشد و با اینکه روی هود نوشته است 90 سانتی ، دوباره متر بگذارد و مطمئن بشود !! چون احترام به دانائی دیگران ؛ با این حجم از اشتباه کاری ، فقط وقت تلف کردن است !! "

قرار بود جای آبگرمکن در آشپزخانه ، بیست سانتی ، عوض بشود و ایضا سرویس بشود (!) که خود داستان ها دارد (!!) موقع تعویض به سرویس کار گفتم :" آیا امکان دارد بجای استفاده از دودکش 15 سانتی از دودکش کوچکتر استفاده بکنم !؟ " با قاطعیتی که دانائی سوال کننده را زیر سوال ببرد جواب داد: " نه ... اصلا !! این خطرناک است و حتما حتما باید 15 سانتی باشد !! "

بعد از درآوردن دودکش و جابجائی به او گفتم : " ولی می بینید که جای دودکش در بیرون 15 سانتی است ولی در داخل از لوله ی سیمانی 8سانیت استفاده شده است !!! " با تعجب به درون دودکش خیره شده و گفت : " چقدر آدم ظالم و احمقی بوده که این کار را کرده است !! " گفتم : " حالا او احمق بوده است ، ولی زیر سند ساختمان را از ابتدا تا انتها مگر چند تا مهندس امضا نزده اند !؟ قبول کنیم که اکثریت متخصص های ما خائن هستند !! "