یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

قات سرا ...


دیروز داشتم قدم می زدم و در عین حال فکر هم می کردم ... من گاهی قدم می زنم که فکر نکنم و گاه قدم می زنم که کمی فکر بکنم !! وقتی فکر سراغ من می آید من می روم قدم زنی تا دست از سرم بردارد ولی گاهی اوقات همچنانکه قدم می زنم برخی افکار را می آورم توی سرم می گردانم ...

  ادامه مطلب ...

توهم 3

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دعای سریع الاجابت ...

  

امروز بعد از ظهر با همکارهای جوان رفته بودم فوتبال ... هم پدر من درآمد از بس دویدم و هم  حساب کار دستشان آمد که چرا می گویند " دود از کنده بلند می شود !! "

 

امروز عصر تماس گرفتند که اینترنت ADSL اشکالش رفع شده است و عصر رفتم مودم و ... را گرفتم و آمدم خانه !!

 

روز پر مشغله ...

 

پنجشنبه عصر وقتی دیدم اینترنت ندارم ، کمی خوابیدم و بعد رفتم بیرون تا بد و بیراه هایم را در هوای آزاد زمزمه بکنم تا شاید زودتر به گوش کر فلک برسد !! برای همین شب تا حوالی 3 بیدار بودم و داشتم داستان می نوشتم ...

 

ادامه مطلب ...