یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

لذت عکس خوب ...


سر راهمان در بازگشت از جنگل ، در ته دره یک محوطه ی سنگ چین که در داخلش تعدادی کندو گذاشته بودند و بطرز فجیعی زیبا دیده می شد ، در نتیجه از فوتورافچی خواستم که نگهدارد ... بعد بدون اینکه پیاده شوم شیشه را پائین داده و این عکس را گرفتم ....


http://s3.picofile.com/file/7926483973/19171.jpg

 

ادامه مطلب ...

ددر تو را می خواند ...

 

دیشب قرار گذاشتیم و امروز صبح باتفاق فوتورافچی و بانو راهی ددر شدیم ...  خیلی اوقات رفتن بهتر از نشستن است !!

کله ی صبحی به هر کدام از باجه های بانک مراجعه کردم بعد از کلی خوش و بش و ... از دادن پول شرمنده بودند ، یاد راننده تاکسی های جنتلمن افتادم که وقتی یک خانم تنها سوار می کنند ، یک تنه می شوند رابین هود شهر و از بدو سوار شدن سر صحبت را باز می کنند غالبا هم بحث از جوانمردی های خودشان است !! البته من پرکاری چانه شان را از بیرون دیده ام و شرح داستان هایشان را از دوستان شنیده ام !!! 

ادامه مطلب ...

توهم 1

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یاد یار ...

 

امروز مثلا مرخصی بودم .... 

طبق معمول از ساعت 7/30 تلفن ها بکار افتادند و تا همه بدانند که من نیستم ساعت 8 شده بود !! اگر کمی حواسشان جمع باشد از همان دقایق اول از رفتار گربه ها می توانند بفهمند که من نیستم !!!

ادامه مطلب ...

...

 

 

امروزم را تحقیر نکن ...  

 

من سالهاست که پشت یک مشت خاطره ،  

 

 خاک خورده ام !!