یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

تلخ و شیرین ...


دیروز که به خانه رسیدم ، طبق معمول نای روشن کردن چراغ ها را هم نداشتم !! نه اینکه خسته از کار باشم ، بعد از گرفتن یک دوش گرم و سرد (!) چنان در ماشین چرت می زنم که از خواب شبانه ام سنگین تر می شود ، آن وقت برای پیاده شدن از ماشین مشکل دارم چه برسد به کارهای پیش پا افتاده ...

ادامه مطلب ...

" دزد راستین "


در یک دزدی بانک در، گانک ژو چین، دزد فریاد کشید:
 « همه شما در بانک، حرکت نکنید. پول مال دولت است و زندگی به شما تعلق دارد. » 
 

ادامه مطلب ...

دزد و فاتح ...

 

مردی را دستگیر کرده پیش ناپلئون می برند ، جرمش را می پرسد و می گویند اقدام به دزدی دریایی کرده است ...

با خشم به مرد نگاه کرده و به او می گوید : " تو خجالت نمی کشی در محدوده و قلمروی من دزدی دریایی می کنی ؟ "

مرد جواب می دهد : " قربانت شوم ، کار من و شما عین هم است ، فقط چون من یک کشتی دارم نامم دزد است ، اگر مثل شما هزار کشتی داشتم مرا هم فاتح خطاب می کردند !! "


===


داستان لشکرکشی های این دوره و زمانه هم چیزی بیش از این داستان آموزنده نیست ، آنکه خانه ای خراب می کند نامش تروریست است و آنکه کشوری را به خاک و خون می کشد و تاسیسات زیربنایی اش را تخریب می کند نامش مدافع حقوق بشر است !!

 

روز نویسی در شب !!

 

روز تعطیل از کله ی سحر بیدارباش زده بودم و خوابم ته کشیده بود ... تقصیر دو ساعتی بود که ناغافل در بازگشت از کارخانه خوابیده بودم ؛ وقتی بیدار شدم از همه جای ساختمان صدا می آمد !! سراسیمه سرک کشیدم و دیدم برق رفته است و همه در تکاپوی روشنایی و ... هستند !! 

 

ادامه مطلب ...