یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

یک ساعت تی وی !!

 

دیروز حوالی ساعت 11/30 بود که از خانه زدم بیرون ؛ البته قبل از بیرون رفتن حدود یکساعت داشتم سرپایی شبکه نسیم تماشا می کردم ، یکی از نوه ها بین خواب و بیداری بود و تلویزیون را روشن کرده بود و برنامه ای که پخش می شد مرا جذب کرده بود ، یکی از دلخوشی های من تماشا کردن تلویزیون بصورت سرپایی است ، این یعنی عدم علاقه ی من به تماشای تلویزیون بصورت اعم و جذب شدن به برنامه ای بصورت اخص می باشد ...

 

ادامه مطلب ...

حال و روز ما معتادا ..

 
http://s6.picofile.com/file/8210335068/814503945_10102.jpg

نقل از یک معتاد دیگه !!
 

صبح تا ظهر بروایت تصاویر

 
امروز تعطیل بودیم و یک خواب بی استرس داشتم تا خود خود صبح ؛ بعد هم آماده شدم تا بروم دوستانی که در ایام تعطیلی یا مرخصی می شود دید را ببینم !! حس خوبی داشتم و دوست داشتم آن حس را همینطور داشته باشم ، برای همین در حالیکه حواسم به همه چی بود راه افتادم ...
 
ادامه مطلب ...

چرا من !؟ چرا تو !؟ (2)

 

فکر می کرد با درک آن مطلب گنگ روزگارش بهتر خواهد شد ولی دلآشوبی که داشت خیلی زود برگشت و باز او را در خود فرو برد ، حالا بغیر از آن دلشوره چیز دیگری هم او را اذیت می کرد ، تعریف فرشته ها از تازه وارد خیلی روی اعصابش بود و حسابی او را بهم می ریخت...

  ادامه مطلب ...