در ادامه پست قبلی که مربوط به یک خواب که چه عرض کنم یک توهم شیرین بود (!) من داشتم از جلوی عابربانکی رد می شدم که یادم افتاد کارتی دارم و استفاده نمی کنم و گفتم یک امتحانی بکنم ببینم رمزش یادم مانده یا نه !؟
ادامه مطلب ...
دیشب حوالی ساعت ۱ شب بود و نوراخانیم گیر داده بود به مادرش که برویم اتاق من و برایم از روی کتاب قصه بخوان ، این حالت ناسازگاری (!) نشان دهنده این است که بزودی خواهد خوابید !!
ما در مجتمعی هستیم که مصداق بازری از مثل معروف « ظرف زرینی که در او سرکه است !» می باشد ... ناشکری نیست و وصف حال است !!
ادامه مطلب ...توی اتوبوس نشسته بودم و یک جوانی بغل دستم بود و توی تلفن با یکی حرف می زد و ضمن حرفهایش شنیدم که به مخاطب پشت گوشی گفت: " اگر یک خبر خوب پیدا بکنم و خودم را کمی بالا بکشم همه چی درست می شود!؟ " حدس زدم شاید خبرنگار بوده باشد ...
ادامه مطلب ...
امروز در شهرآورد تهران ، دو تیم دولتی پرسپولیس و استقلال مقابل هم قرار می گرفتند تا سر هر چیزی بجنگند الا اخلاق !؟
ادامه مطلب ...