یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

رسید بانکی (2)

در ادامه پست قبلی که مربوط به یک خواب که چه عرض کنم یک توهم شیرین بود (!) من داشتم از جلوی عابربانکی رد می شدم که یادم افتاد کارتی دارم و استفاده نمی کنم و گفتم یک امتحانی بکنم ببینم رمزش یادم مانده یا نه !؟

  

ادامه مطلب ...

غضنفر قصه گو !!

دیشب حوالی ساعت ۱ شب بود و نوراخانیم گیر داده بود به مادرش که برویم اتاق من و برایم از روی کتاب قصه بخوان ، این حالت ناسازگاری (!) نشان دهنده این است که بزودی خواهد خوابید !!


ادامه مطلب ...

میمیک !!

ما در مجتمعی هستیم که مصداق بازری از مثل معروف « ظرف زرینی که در او سرکه است !» می باشد ... ناشکری نیست و وصف حال است !!

ادامه مطلب ...

رسید بانکی (۱)

 توی اتوبوس نشسته بودم و یک جوانی بغل دستم بود و توی تلفن با یکی حرف می زد و ضمن حرفهایش شنیدم که به مخاطب پشت گوشی گفت: " اگر یک خبر خوب پیدا بکنم و خودم را کمی بالا بکشم همه چی درست می شود!؟ " حدس زدم شاید خبرنگار بوده باشد ...

 

ادامه مطلب ...

نمایش فرهنگی !!

امروز در شهرآورد تهران ، دو تیم دولتی پرسپولیس و استقلال مقابل هم قرار می گرفتند تا سر هر چیزی بجنگند الا اخلاق !؟

  

ادامه مطلب ...