یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خواب سنگین ...

 

دو فقره خواب خوب برای تعریف کردن دارم ... خواب هایی از نوع سنگین که از اول شب گیر می دهند و تا صبح ول نمی کنند !! البته برای خواب اول یک دلیل مکفی داشتم و آن اینکه سنگین خورده بودم ولی دومی از کجا آمده بود را نمی دانم !؟

   ادامه مطلب ...

روزگار بی یادداشت ...

 

در این چند روز چیزی ننوشتم (!) نه اینکه موردی برای ثبت نبود ولی دلم برای آیندگان سوخت که وقتی بخواهند اینها را بخوانند با موجی از حرفهای تکراری روبرو بشوند و شاید آنها آدم های قابلی باشند و به ریش ما بخندند که چرا این روزگار را داشته ایم و فکر نکردیم که خودمان در آن چقدر مقصر بودیم و اگر می خواستیم چقدر تنبل بودیم که کاری نکردیم !!

  

ادامه مطلب ...

کشور بی سابقه ها !!!

 

روزهای آخر تیر ... خیلی تیرماهی بودند !! یعنی در حوالی ظهر (!) گرما باندازه ای که می توانست همه را کلافه کرده بود !! از هوای تبریز می شد حساب شهرهای دیگر که طبیعت گرمتری دارند را حدس زد !! 

 

ادامه مطلب ...

یکی خواهد آمد ...

 

یکی از نشانه هایی که در مردم ما بوده و زمانه در آن تاثیر زیادی نداشته است ، اعتقاد به آمدن کسی ست که همه چیز را خوب خواهد کرد !! حتی فروغ هم اعتقاد داشت که کسی خواهد آمد و باغ ملی را قسمت خواهد کرد و پپسی را قسمت خواهد کرد و ...

  ادامه مطلب ...