یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خواب های پریشانِ من !!

 

چند روز پیش باز از پریشان شدن خوابهایم نوشته بودم و اینکه تا صبح یک ببر بزرگ گیر داده بود به من و فوتورافچی و با ما بازی می کرد (!) و تا بیدار بشویم نصفه عمر شده بودیم و از این حرفها ... در این یکی دو شب گذشته هم خواب های پرکار و پر استرسی داشتم که خالی از لطف برای تعریف نیستند !!

   ادامه مطلب ...

آهای ...

 

این مورد که مینویسم تقریبا یک هفته پیش هم اتفاق افتاده بود و برای همین می نویسم تا بیادگار بماند تا بلکه رهایم بکند !! بهرحال روزگار کرونایی را می گذرانیم و اینطور که پیداست بازتاب ها و بازخوردهای کرونایی تا مدتها ما و جامعه ی ما را رها نخواهد کرد ...

 

ادامه مطلب ...

نیم روزی در کارخانه !!

 

چند روز پیش یک پست در مورد روز معلم نوشته بودم و حالا تقریبا 5 روز است که چیزی ننوشته ام !! انگار چند هفته است که از وبلاگم دور بودم ... اینجا یک خلوت خاص برای من محسوب می شود و در اینجا من با خودم حرف می زنم و می دانم در بین برخی جملات ، چه جملاتی را به عمد ننوشته ام و مطمئنا وقتی به نوشته هایم مراجعه می کنم ، نانوشته ها را هم می توانم بخوانم !!

  

ادامه مطلب ...