یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اَبَ دَرَقولَ (1)

 

شاید این هم نوعی تاریخ نگاری بوده باشد ... آدمها می آیند و می روند !! خیلی ها بی تاثیر هستند و عده ای موثر !! اینکه بعدا چه بشود و چه حسابی برای کارهایشان پس بدهند (!) و یا اصلا ندهند (!) را در جای دیگری باید انتظار بکشند (!؟) ولی خود جامعه آدمهایی کمی بالاتر از معمولی را بیاد می آورد و به این امر درس عبرت می گویند ...

  

ادامه مطلب ...

شب برفی ...

 

بالاخره برف آمد ، درست است با تاخیر آمد ولی اولین بارش را خوب آمد !! تقریبا از دمدمای عصر در محله ی ما که شرقی ترین مرز شهر است (!) کولاک جزئی دیده می شد و کمی بعد بارش برف شروع شد و کمی بعدتر دوستم تماس گرفت که برای والیبال بیاید دنبالم و البته کمی زودتر آمد و برای همین یک ساعتی ماشین گردی در زیر برف و نیم ساعتی قدم زنی در شاهگلی و زیر بارش برف داشتیم !!

  

ادامه مطلب ...

و انتقام سخت ...

 

دیروز آنقدر در اینستا چرخیده بودم که خواب هایم هم اینستایی شده بودند !! البته بعد از یک بازی سنگین و خسته کننده ی والیبال (!) و سر و کله زدن با نوراخانیم برای خوابیدن (!) خواب می توانست باندازه ی کافی سنگین شده باشد ...

  

ادامه مطلب ...

خبر کوتاه بود ...

 

صبح آدینه را با خبر شهادت قاسم سلیمانی آغاز کردیم ...

   ادامه مطلب ...

سال نوی میلادی !!!

 

خیلی جوانتر که بودیم همه از 2000 حرف می زدند و انگار می خواهد چه بشود (!؟) الا اینکه یک عدد تقریبا رُند و توی چشم برو بود !! برایش داستان ها ساختند و ترانه ها خواندند و آنهم بی سر و صدا آمد و رفت پیش بقیه عددها نشست تا بگوید مشکلات خودتان را پای من نریزید و از من مشکل گشائی نخواهید !!

   ادامه مطلب ...