یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

و کمی ادامه ی پست قبلی ...

 

بعضی افکار هستند که عین یک دسته زنبور توی کله ی آدم راه می افتند و وزوزکنان سیستم فکر کردن را مختل می کنند ... همان بحثی که در تی وی اشاره کردم و بلوف های صد تا یه غاز نماینده ی دولت و منطق نماینده مجلس که خود زمانی وزیر بود ، مثل همان زنبورها عمل کرده بودند ...

   ادامه مطلب ...

صورتک ها ...

 

گفته بود : ^ می شود با صورتک ها لختی ( رخنه ) دیوار را پوشاند ^ ما هم دیدیم چاره ای نیست و از پس اینهمه اعوجاج دیوار بر نمی آئیم و رفتیم سنگ آنتیک خریدیم ...

  

ادامه مطلب ...

باغ گردی ...

 

حوالی ظهر بود که یکی از همکاران  اسبق (!) تماس گرفت که اگر وقت دارم بعد از ظهر یک سری به باغ یکی از همکاران اسبق (!) بزنیم ... برای بعد از ظهر کار خاصی نداشتم و برای همین باتفاق هم رفتیم باغ همکارمان در اطراف مرند ...

   ادامه مطلب ...

آئینه ی آدینه !!

 

روزمره گی های زندگی خیلی روزمره شده اند و تقریبا مشابه هم از آب در میآیند !! چند وقت پیش دختردوستم یک بسته تخم مرغ شانسی خریده بود ( از روی هوس !! ) و قرار شده بود که به بچه های دیگر از آنها کادو بدهد و تقریبا از داخل همه شان یک بسته ی کوچک که کمی شکلات ریز داشت بیرون می آمد !! درست است که شیرین بودند ولی نه به اندازه ی هزینه و علاقه ای که پشت شان بود !!؟

  

ادامه مطلب ...