یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روز اول زندگی در 97


قبل از ظهر آماده شدم تا سری به شهر بزنم و ببینم در اولین روز کاری در سال جدید تغییرات خاصی به چشمم خواهد آمد یا نه !! اولین کارم دادن غذای گربه ها بود که جلوی در منتظرم بودند ؛ انگار یک نخ نامرئی از دَرِ خانه به دُمشان بسته اند ؛ در را که با زمی کنم قبل از صدای لولای در ، صدای میوشان می آید !!


 

ادامه مطلب ...

سفر سرپائی به جلفا


رفتن به جلفا ، ددر دم دستی ما محسوب می شود ... یعنی دلت گرفت بدو برو جلفا !! سیاست زده شدی بدو برو جلفا !! از سیاست زده شدی بدو برو جلفا !! برای رفتن به جاهای دیگر بهانه جور نشد بدو برو جلفا !! خرید لازم شدی بدو برو جلفا !! تماشا لازم شدی بدو برو جلفا !! اصلا این جلفا یک چیز دیگر است ...

  

ادامه مطلب ...

دیده شدن !!


وبلاگ نویسی در کنار همه ی مزایا و معایبش یک نکته ی ظریف دارد و آن درج خرت و پرت های فکری و رفتاری وبلاگ نویس است ... این خرت و پرت ها چیزهای بدی نیستند (!) چون متعلق به خود ما هستند ... اگر خوب هستند ، به چشم می آیند و تقویت می شوند و اگر بد هستند قائم نمی شوند ودیده می شوند

 

ادامه مطلب ...