یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

موزه قاجار ...

 

امروز روز گرمی بود ، برای خنکی هوای تبریز در تابستان باندازه ی یک تاریخ (!) شاهد و گواه داریم و اگر این روزها این چنین گرم می شود بخاطر حضور مهمان های زیاد است که نرسیده هوای شهرمان را چشم می زنند !! امروز در نیمه اول روز رفتیم موزه آذربایجان ... و بعد سر راهمان سری به مسجد کبود زدیم که دیشب موفق نشده بودیم ، یک عده شیر پاستوریزه خورده برای اینکه از یاد نروند می آیند مسافران را بیرون می ریزند تا نماز را به جماعت بخوانند !!! بعد راهمان را کج و کوله کردیم و همراه با تاریخ خوانی مستندبه موزه قاجار رفتیم ... قاجارها عموما درونگرا بودند و همه چیزشان بوی اندرونی می داد !!! و اما بقیه به روایت تصاویر موبایلی ...

  ادامه مطلب ...

به بهانه ی میزبانی ...

 

http://s3.picofile.com/file/8205856826/2015_08_12_1695.jpg


امروز مهمان داشتم ، هم از نوع حقیقی اش و هم از نوع مجازی اش !! مهمان مجازی از دوستان وبلاگی بود و حقیقی ها هم که اوضاعشان معلوم تر ... برای حقیقی ها نان تازه خریدم که مشغول باشند و رفتم بیرون سراغ مهمان مجازی ...

 

ادامه مطلب ...

مفتون امینی ..

 

وقتی که آمدم

همه پراکنده شدند ، برای مژده بردن

وقتی که رفتم

همه جمع شدند

برای یاد آوردن

 

و بسی از خود پرسیدم

که آیا من مژده دادنی بودم

که آیا من یاد آوردنی هستم

 

آه!

زندگی من ، همه اندیشیدن به سزاواری ها بود

و چه ناسزا گذشت ...

 

انتخاب ؛ خوب ، بد ، زشت !!

 

دوستم برای گرفتن بلیط رفته بود ، بهرحال بی برنامگی های ما بنوعی نظم و انضباط خاصی دارد و شاید همین نظم دروغین و تقلبی است که ما را به آن چسبانده و نمی گذارد از دستش خود را خلاص بکنیم ، تماس گرفت و ساعت حرکت اتوبوس را خبر داد ؛ یک خبر هم گفت : " دو تا صندلی در ردیف آخر را گرفتم ! "

  ادامه مطلب ...

راهی که رفتنش با ماست ...

 

برنامه دماوند چند روز پیش مثل خیلی دیگر از برنامه های کوه رفتن ما از نوع یهویی بود ، و دماوند کوهی ست بزرگ که هیچوقت به برنامه های یهویی روی خوش نشان نمی دهد ، بزرگی گفته اند و ابهتی !!

 

ادامه مطلب ...