یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

پیشقراولان سرما رسیدند ...

 

پریشب هوا سرد شده بود ، من باتفاق دوستان رفتیم ولیعصر و کمی قدم زدیم ... سابقا پاتوق ما بود ولی حالا دیگر چندان بدل نمی نشیند ، تغییرات کوچک و بزرگ زیادی در اطراف هستند که با استادی هر چه تمام تر خاطرات را بی اثر می کنند ، حتی تابلوهای تبلیغاتی هم بی تاثیر نیستند ...

  ادامه مطلب ...

خاص بودن !!

 

آدم برای خیلی ها آدم معمولیه ، ولی برای بعضی ها خاصه !! یکی که بتونه بهش حرفشو بگه ، بتونه بهش پناه ببره ، بتونه باهاش خوب باشه و نترسه که خوبیهاش هدر بره ، و همینطور میتونه هایی که یکی را برای آدم خاص بکنه ...


آدم آشناهای زیادی تو زندگی داره ، فامیل های زیادی و همکارا و دوستای زیادی ؛ ولی  میون این کلونی های شلوغ و غالبا پر سر و صدا چن تا دوست خاص ، فامیل خاص ، آشنای خاص وجود داره!؟

 

همین دیگه ...

شعر و ترجمه ...

 

یکجایی برای یک پست بجای کامنت این شعر را درج کردم از " بانو رئیس زاده " ، بعد اشاره آمد که آن را ترجمه بکنم ... خیلی سخت بود ولی غیرممکن نبود ... کمی زور زدم و بالاخره فرصت کردم تا آن را آنقدر که در توانم باشد به معنی متن شعر نزدیک بکنم ؛ کار سختی بود ...


حسرت یاش اولوب گوزللره دولماقدادی،دای گل!
گوزیاشلاری آخماقدا سئـــل اولماقدادی،دای گل!
 
ادامه مطلب ...

چطوری رفیق !؟

 

دیشب سر راهم پیچیدم به سوپری سر کوچه تا کمی خرت و پرت بخرم ، هم برای خودم که حساب هوسِ دلم دستم نیست و یهویی نصفه شب هوس هله هوله می کند و هم برای نوه ها که با بازگشت مادر به خانه ، سر و کله شان پیدا می شوند و همه راه رسیدن به تنقلات را بلد هستند !!

  

ادامه مطلب ...