یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

فراموشی !!

 

امروز اولین جائی که مراجعه کردم بانک ملت بود !! من بین تمام بانک ها از همان اول با بانک سپه هیچ وقت کارم نیافتاده است طوری که سال گذشته وقتی یک چک بردم بگیرم و کد ملی ام را وارد کردند با تعجب گفتند : " شما تا حالا به بانک سپه مراجعه نداشتید !؟ " گفتم : " نه ... " گفتند : " چون هیچ شناسائی نسبت به شماره ملی شما در سیستم وجود نداشت ! " ( قابل توجه که ما هر روز از هزار روزنه به سیستم هایی که ما را می بینند ، وصل هستیم !! )

 

  ادامه مطلب ...

زمان در ما !!

 

چند روز پیش به یکی از دوستان زنگ زدم و یک قرار سرپائی تا بیاید و همدیگر را سر خیابان محله شان ببینیم ... بهمراه پسرش آمده بود ، پسری که حالا برای خود مردی شده بود (!) مهندسی پزشکی می خواند (!) اینهم یک رشته ی خوب که پدر و مادرها برای فرزندان خود لقمه می گیرند تا آینده ی خوبی برایش بسازند !!

 

 

ادامه مطلب ...

بی قدر بر صدر نشستن ، دلچسب نیست !!

 

حکیمی پسران را پند همی داد که جانان پدر ، هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید، و سیم و زر در سفر بر محل خطرست، یا دزد بیکبار ببرد یا خواجه بتفاریق بخورد. اما هنر ، چشمه زاینده است و دولت پاینده، و اگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولتست هر جا که رود قدر بیند و بر صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند .

( گلستان سعدی )
 
 
ادامه مطلب ...

نیم قرن پیش در چنین روزی !!

 

زمان های قدیم دوربین عکاسی زیاد متداول نبود و کمتر خانه ای از این موهبت تکنولوژیکی بهره مند بودند !! در آن زمان های دور دائی جان مرحوم ما که بعدها فرنگ نشین شد ، هر از گاهی دوربین به دست می رفت و عکاسی می کرد ؛ مثلا حوالی سالهای 35- 40 !! و بقول قدیمی ها آلبومهای خاطره انگیزی داشت !! که برخی از عکس هایش هم سیاسی می زد !!


  ادامه مطلب ...

نمادهای سرراهی !!

 

در هر گوشه از شهر ، البته گوشه های کمی معتبرتر (!) نمادهای شهری برای خودشان جا خوش کرده اند !! این نمادها گاه تماماً آموزشی هستند !! و گاه از نوع یادآوری که آنهم نوعی آموزشی است !! و گاه نشان دادن قسمتی از تاریخ است که باز آموزشی است !! یعنی ما هر کاری می کنیم جنبه ی آموزشی دارد برای آنها که همراه ما هستند و برای آنها که بعد از ما می آیند ...

 

  ادامه مطلب ...