امروز اولین جائی که مراجعه کردم بانک ملت بود !! من بین تمام بانک ها از همان اول با بانک سپه هیچ وقت کارم نیافتاده است طوری که سال گذشته وقتی یک چک بردم بگیرم و کد ملی ام را وارد کردند با تعجب گفتند : " شما تا حالا به بانک سپه مراجعه نداشتید !؟ " گفتم : " نه ... " گفتند : " چون هیچ شناسائی نسبت به شماره ملی شما در سیستم وجود نداشت ! " ( قابل توجه که ما هر روز از هزار روزنه به سیستم هایی که ما را می بینند ، وصل هستیم !! )
چند روز پیش به یکی از دوستان زنگ زدم و یک قرار سرپائی تا بیاید و همدیگر را سر خیابان محله شان ببینیم ... بهمراه پسرش آمده بود ، پسری که حالا برای خود مردی شده بود (!) مهندسی پزشکی می خواند (!) اینهم یک رشته ی خوب که پدر و مادرها برای فرزندان خود لقمه می گیرند تا آینده ی خوبی برایش بسازند !!
ادامه مطلب ...
زمان های قدیم دوربین عکاسی زیاد متداول نبود و کمتر خانه ای از این موهبت تکنولوژیکی بهره مند بودند !! در آن زمان های دور دائی جان مرحوم ما که بعدها فرنگ نشین شد ، هر از گاهی دوربین به دست می رفت و عکاسی می کرد ؛ مثلا حوالی سالهای 35- 40 !! و بقول قدیمی ها آلبومهای خاطره انگیزی داشت !! که برخی از عکس هایش هم سیاسی می زد !!
در هر گوشه از شهر ، البته گوشه های کمی معتبرتر (!) نمادهای شهری برای خودشان جا خوش کرده اند !! این نمادها گاه تماماً آموزشی هستند !! و گاه از نوع یادآوری که آنهم نوعی آموزشی است !! و گاه نشان دادن قسمتی از تاریخ است که باز آموزشی است !! یعنی ما هر کاری می کنیم جنبه ی آموزشی دارد برای آنها که همراه ما هستند و برای آنها که بعد از ما می آیند ...