یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روز شرف الشمس !!

 

باز روزها گذشتند و نوبت روز آفتاب رسید !! امسال هم مثل سالهای گذشته فرصتی شد تا در سایه ی این معجزه ی بزرگ (!) دلخوش باشیم به معجزه ای کوچکتر ؛ بیادآوردن !! که در این روزها خود کم معجزه ای نیست ...

 

  ادامه مطلب ...

شاید خوشتان بیاید !؟

 

چند وقت پیش در اینترنت گردی هایم به چند خط نقاشی برخوردم و اتفاقا صفحه ها را باز کردم و ...از آن روز به بعد یک روز در میان و گاه روزانه برایم پیام می آید که شاید شما از اینها هم خوشتان بیاید !! و من باز می کنم و خوش بحال می شوم !!

 

 

ادامه مطلب ...

پرروئی تا کجا !؟!؟

 

اخیرا مهران مدیری در یکی از برنامه هایشان برخی واقعیت ها را به طنز گفت و کسانی هم که حاضر بودند به آن کمی ته مزه ی خنده و کف زدن اضافه کردند تا احیانا مستقیما چشم کسی را درنیاورده باشد ... هر چند اگر گوش شنوائی باشد صد برابر این حرفها را در جاهای دیگر می زنند !!

 

 

ادامه مطلب ...

خواب نو ...

 

در یادداشتی نوشته بودم که یک خواب دیگر هم دیده ام که در نوع خودش درج کردنی و جالب می باشد !! فکر کردم اگر امروز یادداشت نکنم و مدرسه ها باز بشوند (!) یادم برود و برای همین باختصار هم که شده می نویسم تا بماند.

 

  ادامه مطلب ...

آنچه با ما می کند دارو نهانی می کند !! (بخش نهایی)

 

این قسمت از خواب اول را تمام بکنم تا بهانه برای نوشتن خواب دوم جور بشود ... در بخش دوم نوشته بودم که بهمراه یکی از طریق یک کریدور بیمارستانی برای آوردن دارو رفته بودیم ... کسانی که منتظر بودند تا داروها را به ما تحویل بدهند قیافه شان کلا با آدمهایی که دیده بودم فرق داشت !!

 

 

ادامه مطلب ...