یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

لالائی جدید ...

 

هر از گاهی که نوراخانم بدلایلی که ما نمی دانیم و خودش هم نمی گوید (!) میل به گریه کردن پیدا می کند می آید بغل باباش و من برخلاف دیگرانی که سعی می کنند تا با او حرف زده و آنهم به روش سوال و جوابی حرف می زنند و لابد انتظار دارند بچه 15روزه با ایما و اشاره به آنها جواب بدهد (!!) فقط برایش حرف می زنم و او فقط گوش می کند !! حس خودم  این است که حواس اش از موضوع اصلی پرت می شود ...

 

  ادامه مطلب ...

موزه صدا

 

دیروز یکی از دوستان تماس گرفت تا سری به " موزه صدا " بزنیم ... قبلا یکی دو مورد از طریق بالدیز خانیم در جریان راه اندازی و مسایل این موزه شخصی و بسیار زیبا قرار گرفته بودم ولی این بار می رفتم تا ببینم چه کاری می توانم برای آنجا بکنم !! یکی دو تا عکس می گذارم با قسمتی از مقدمه ی مصاحبه  دوستم با این کلکسیونردار

 

  ادامه مطلب ...

دردِ طویل !!

 

زمانی که ما بچه بودیم توی کتاب هایمان داستان های وطنی زیاد بود !! شعرها و داستان هایی که از تولیدات خود فرهنگ مان بود و  اگر داستان آرش می خواندیم که بعدا حذف شد تا بچه ها نخوانند ، در برخی صحنه ها بازتاب بدبختی و درماندگی ملت همیشه در صحنه را می شد به عیان دید ، درست مثل حالا !!!

  

ادامه مطلب ...

جدا نوشت !!


البته برای رفع اشکال در همین ابتدا عرض کنم که جداً نوشت می باشد !! و شاید برخی ها این مورد را هم مثل خیلی از مسایل جدی کشور به شوخی بگیرند !! خدا را شکر که بعداز مدتها یوزپلنگ ایرانی به کمک ملی پوشان کشور دوباره احیا شد و از خطر انقراض رهائی یافت !!

  ادامه مطلب ...

ما مشغولیم ....

 

 این روزها مشغولیم ... مثل همیشه عمومی و البته کمی هم خاص تر (!) خیلی جاها می رویم و کلی عکس هم می گیریم ولی راهمان به پای کامپیوترمان نمی خورد ... دیروز عصر باران آمد و نزدیکی های صبح تبدیل به برف شد ولی تا ظهر همه چیز تمام شد و آفتاب در بالاترین جایگاهش در آسمان نشسته بود !! ولی هوا سرد شده است ...

   ادامه مطلب ...