یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

یک روز از هر رقم ...

 

صبح :

زیاد خوب نبود ... کارخانه با آدم های هر دمبیلی ، با افکاری مرموز و رفتاری مسموم ... واقعاً سخت و زیان آوراست !!

  

 

عصر :

 

بعد از اینکه خانه رسیدم پای نت بودم تا حوالی ساعت 17 ، قرار بود ساعت 18 در سالن باشم برای والیبال ، همان جا که نشسته بودم خوابم برده بود و وقتی به صدای آیفون بیدار شدم ، ساعت 17.30 شده بود ، به آژانس زنگ زده و سریع خودم را به سالن رساندم ... از روده درازی راننده که از زمان سوار شدن تا پیاده شدن از کوه و کوهنوردی حرف می زد سرگیجه گرفته بودم !!

 

فضای سالن خوب بود و تقریباً هر نوبت بهتر از نوبت قبل می شود ، یک پیشکسوت خوب با یک سابقه دار خوب ، در ایفای نقش است که متمایز می شود !! بازیِ خیلی خوبی شد ، در مجموع حدود 35% به آخرین وضعیت قبل از ترک والیبال نزدیک شده ام !! ولی خُلقِ ورزشکاری ام همانی ست که بود !!یعنی بی تفاوت به نتیجه ی بازی ولی جدی !!

 

شب :

 

بعد از بازی به خانه برگشته و لنگ لنگان از خانه زدم بیرون ؛ رفتم دنبال خاطره بازی !! من چقدر حرف برای زدن دارم !!!؟!؟

 

نظرات 6 + ارسال نظر
سعید چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 04:08

بیایید باهم والیبال بازی کنیم

اول بروید احراز صلاحیت بکنید بعد !!

همسفر چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 09:36

اععععع این وسط ظهر چی شد پسسسسس ؟؟؟؟

ساعت شمار نیست که !! خوب و بد های یک روز !!

نگین چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 14:54

سلام علیکم

نگران نباشید!
آقایون بخاطر همون دو سال سربازی که رفتن تا قیام قیامت حرف واسه گفتن دارن

تازه !
والیبال هست .. فست فود هست .. اسکی هست .. نمد هست گل گاو زبان و سوپ خامه ای هست .. چوب هست .. مهربانی هست .. سیب هست.. انگور هم هست تازه!

تازه شاعر چی میگه ؟
میگه :

در بند آن نباش که مضمون نمانده است
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت!

khatere hastam پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 15:26

وقتی آدم بی حوصله هست یه عالمه حرف توی ذهنش فقط تلنبار میشه....

و چقدر ذهن آدم ظرفیت دارد !؟!؟

سروش جمعه 14 اسفند 1394 ساعت 19:47 http://azadkish.mihanblog.com

من تقریبا هر روز میام اینجا سر میزنم. اما در چند روز گذشته نمیدانم چرا هی شروع میکردم ب خواندن اما حوصله ی ادامه نداشتم!!!
ماشالا قبلا هم گفته بودم جامع الاطراف استین! والیبالیست و ورزشکار هم ک بوده این! دادوی گرامی، میتونم بپرسم چند سالتونه؟

با یک دست نمی شود دو هندوانه برداشت ولی از هر بوستان گلی می توان چید ... ورزش برای من حکم تفریح و سلامتی دارد ...
45 سال .

سروش شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 09:49 http://azadkish.mihanblog.com

دادو ب سلامت باد...

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد