امروز تعطیل بودیم ...
از همان دمدمای صبح که حوالی یازده باشد رفتم بیرون و حالا که رسیدم خانه ساعت 11 شب شده بود ... در دفتر روزنامه سراغ دوستم رفتم و کمی کنار کسانی بودم که کار فرهنگی می کنند و خبررسانی و ...
بعد یک کمی پیاده روی کردم که با بارش های هراز گاهی ، خیلی هم حال داد ... و در ادامه رفتم سراغ کارگاه دوستم برای چوبکاری کردن (!!) ، البته سر راهم کمی نمد خریده بودم و برای تست کردن بردم ببینم با لیزر می شود نمدها را برش داد ، نتیجه زیاد هم بد نبود !!
خوش بحالتون (چشمم شور نیست بخدا)
چه روز تعطیل پر باری داشتین ..
بخصوص اون بخش پیاده روی و بخصوص تر !! کار فرهنگی ..