یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

قصه ی عشق ...


ثریا ابراهیمی (پری) معشوقه معروف استاد شهریار است که ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻋﻤﺮ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﭘﻴﻮﻧﺪﯼ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻨﺪ. قسمتی از ادبیات ما مدیون ایشان است، وگرنه ﻗﻄﻌﺎ ﺷﻬﺮﻳﺎﺭ پزشک ﺣﺎﺫﻗﯽ می شد و ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮑﺪﻩ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﻫﻢ ﺍﻧﺼﺮﺍﻑ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ شاید دیگر شاهدشاهکارهای ﺑﯽ نظیر او ﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ نبودیم!!

 

 http://s6.picofile.com/file/8207073918/11825707_702027803262202_6040474358241139712_n.jpg  
 
ثریا ابراهیمی (پری) معشوقه معروف استاد شهریار
 
http://s6.picofile.com/file/8207074126/10985959_702027873262195_3871603575747172874_n.jpg


نامه ی عاشقانه ثریا به استاد شهریار بسیار زیبا و پر احساس و البته جواب شیرین شهریار بسیار جالب است. روزﯼ شهریار نامه ای دریافت می کند که روی پاکت یا داخل آن نشانی از فرستنده اش ﻧﺒﻮﺩ! فقط نوشته بود که: «عکست را در مجله ای دیدم خیلی شکسته شده ای، سخت متاثر شدم. گفتم: خدای من این چهره ی دلداه من است؟ این همان شهریار است؟ این قیافه نجیب و دوست داشتنی دانشجوی چهل سال پیش مدرسه دارالفنون است؟ نه من خواب می بینم. سخت اشک ریختم...»


و روز بعد ﺷﻬﺮﻳﺎﺭ پاسخ نامه دوست جوانیش را که پری خطاب می کرد چنین سرود:


پیر اﮔﺮ باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری

وین جوانی هم هنوزش عنفـــوان است ای پری
هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتـــر ای عجب
دل دهد تاوان اگـــــــر تن ناتوان است ای پری
پیــــــل ماه و سال را پهلــــو نمی کردم تهــــی
با غمت پهلـــــو زدم، غم پهلــوان است ای پری
هــــر کتاب تازه ای کــــــز ناز داری خود بخوان
من حریفــی کهنه ام درسم روان است ای پری
یاد ایامــــــــــی که دل ها بود لبریــــــــز امید
آن اوان هم عمر بود این هم اوان است ای پری
روح سهـــــراب جوان از آسمان ها هم گذشت
نوشـدارویش، هنوز از پی دوان است ای پری!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
همسفر پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 13:26

.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد