یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

صبح تا شب نگاه ...



صبح روز جمعه قرار بود باتفاق دوستم سری به شهرک صنعتی شهرستان بستان آباد بزنیم ، از قرار معلوم یک فقره بخاری سالنی در آنجا بود و اگر مناسب بود برای استفاده در کارگاه خریداری می شد ... حوالی ساعت 9 راه افتادیم و در یک هوای مه آلود و آلوده و روی هم رفته خراب راهی بستان آباد شدیم ...

 

ادامه مطلب ...

...

 

http://s5.picofile.com/file/8107212792/nikonahad.jpg

 

بی نت ...

 

امروز روز پرباری بود ... 

 

از اول صبح بیرون از خانه بودم تا همین نصفه شب که به خانه رسیدم !! روزگار خوبی بود و تنها اینترنت نداشتم !! حوالی ساعت 11 دیشب چراغ اینترنتم خاموش شد و تا همین چند لحظه قبل که رفتم و تمام تنظیمات اینترنتم را از اول سوار کردم قطع بود ... بجز چند ساعت در طرف های عصر خانه نبودم و برای همین نیازی هم نداشتم ... 

 

تب شکن !!


دیروز حوالی ساعت 9صبح بود که احساس کردم ویروس بخت برگشته راهش را کشید و رفت ، این تن باندازه ی کافی در زندگی لرزیده است و به این راحتی ها تسلیم نمی شود ...

 

ادامه مطلب ...