یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

فرصتی که رفت ...

 

مردی گفت : " نمی دانم که ماه رمضان از ما راضی رفت یا نه !؟ " 

ظریفی حرفش را شنید و گفت :" اگر راضی نرفته باشد سال دیگر نمی آید !! "

 

 

ماه رمضان امسال هم تمام شد ، فردا روز آخر است و هلال ماه جایی برای مخفی شدن ندارد ، آسمان ابری باشد یا صاف ، چاره ای نیست و هلال ماه شوال رویت خواهد شد و البته اگر دستور باشد که دیده شود ، ناچارتر !؟ امسال را هم با رمضان خوش بودیم ، برای درک ماه رمضان ، باید ممنون خیلی چیزها بود که اولین و مهمترین آنها از خانه خود آدم شروع می شود ... اهل و عیال همراه در این دوره و زمانه (!) جای بسی شکر دارد !! در اطرافمان خانواده هایی می شناسم که زیاد مراعات حال هم را نکرده و کام روزه دارها را مکدر کرده اند ... فلسفه های درپیتی این دوره زمانه هم نه جای بحث دارد و نه حال بحث !! امروز یکی داشت با فراغت بال ناهار می خورد و البته رو به در مغازه اش که از ته پاساژ قابل رویت بود ... وارد شدم و خواست ضمن نیم خیز شدن (!) عرض ارادتی بکند که لقمه توی گلویش پرید و کمی مشغول شد !! 

برایش داستانی از قدیم تعریف کردم و گفتم : " برادر بزرگم که خردسال بود ، روزی جلوی در خانه نشسته بود و چشم به راه پدرم بود که بیاید و بساط ناهار پهن شود ... همسایه چند تا نان سنگک در دست داشته از جلوی در خانه ما رد می شده که برادرم گفته بود : " حالا پدر من هم می آید و نان می آورد !؟ " همسایه با خنده تکه ای از نان به او داده بود و گفته بود : " حالا بیا این را بخور ، تا آقا هم بیاید !! " و ادامه دادم : " انشالله از پس فردا ما هم می خوریم  ! " و گفت : " کاش فردا هم برسد ، این ماه تمام بشود !! " گفتم : " اگر دو ماه دیگر هم تمدید بشود ، برای شما که بد نساخته است !؟ سیگارتان را می کشید و آب تان را می خورید و روزهای معمولی رو به دیوار ناهار می خوردید که گربه نبیند ، حالا رو به ویترین می خورید و ... !؟ " و هنوز دلش پر بود و گفت : " اینها بروند ، بساط این کارها هم جمع می شود !! " گفتم : " مگر قبل ازانقلاب ما روزه نمی گرفتیم !؟ درست است که من زمان انقلاب کم سن و سال بودم ولی احترام ماه رمضان حداقل بیست برابر حالا بود !؟ "

و بعد یادم افتاد که دقیقه 25 بازی لیورپول ، داور بازی سوت توقف بازی را زد و چند دقیقه فرصت داد تا دو بازیکن مسلمان تیم لیورپول ، افطار بکنند و دوستانشان هم آمده بودند کنار آنها و این کار داور نه تنها با سوت و فحش تماشاچی ها همراه نبود (!) بلکه دست زدند و تشویق کردند !؟ 

حالا فکر کنید این کار در ایران بخواهد بشود ... شاید تناسب بندی خوبی نباشد ولی آدم وقتی می خواند که فلان پیامبر قومش را نفرین کرد و آنها دچار بلای الهی شدند !؟ ذهنش نمی خواهد جای دوری برود (!) ما مستحق ترین قوم به نفرین هستیم ... این طور که پیش می رود ، سال آینده و سالهای آینده تر ، احتمالا برای روزه دار بودن ، لازم باشد که آدم در خانه بماند و شاید سر هر تقاطعی ، عده ای بایستند تا با تعارف آب و سیگار و ... تست روزه داری بگیرند و روزه دارها را یک دست کتک بزنند !!؟


خداحافظ ای سفره سبز افطار

دعای سحر با چشای گوهر بار

...

خداحافظ ای ماه مجنون و لیلا

تب و تاب قطره در آغوش دریا

خداحافظ ای ماه العفو وتوبه

مناجات بنده به درگاه مولا

...

خداحافظ عطر هوای شب قدر

هوای خوش ربنای شب قدر

خداحافظ ای مسجد و چاه کوفه

غم روضه های عزای شب قدر


نظرات 3 + ارسال نظر
سین سه‌شنبه 21 فروردین 1403 ساعت 23:11

سلام
عید شما پیشاپیش مبارک.
موافقم که احیاناً سال‌های آتی کتک خواهیم خورد. نمی‌دونم چرا هموطنانم اینقدر سر دین اسلام، قرآن، پیامبران (ص) و حتی خود خداوند منت می‌ذارن؟ نمی‌دونم به چه چیز خودشون افتخار می‌کنن؟

سلام
عیدتان مبارک ...
مردم ما در یک بازه ۱۵۰ ساله ثابت کردند که نه قاجار ایراد داشت ، نه پهلوی و نه جمهوری اسلامی !؟ مشکل در ملتی ست که نمی داند چه می خواهد ...

سلام چهارشنبه 22 فروردین 1403 ساعت 09:49

با درود
عید شما مبارک
زمان قدیم هم
ساندویچ فروشها باز بودند
ولی با روزنامه استتار می کردند

سلام
عیدتان مبارک ... طاعات و عبادات قبول حق
حالا روزه خواری ، مصداق جنگ با دولت است !!؟

همطاف یلنیز دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 ساعت 11:26 https://fazeinali.blog.ir/

سلام سلام
یه گروهک (گروه کوچک) فامیلی داریم. جمع خواهر و برادر و خواهرزاده ها . امسال فقط من روزه دار بودم!
بهانه ها بسیار
بزرگترها دیابتی و قرص خور
هم سن و سالها فشار کار و شغل
جوانترها... ... یکی چندسال پیش صفرا عمل کرده یکی چشم یکی میگرن داره دیگری...
.
تنها ماندم

سلام
ماندن توفیقی ست که نصیب هر کسی نمی شود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد