یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

امنیت !؟

 

توی اتوبوس بودم و آشنایی آمد و خوش و بش کردیم و یکجایی پرسید :« مملکتده نه خبر ؟! » ( تو کشور چه خبر ؟! )  ، مرحوم دایی جان فرنگ نشین می گفت :« شعور و فرهنگ بک ملت را می شود از مکالمات روزمره اش شناخت !! »

 

 

ما اصولا دوست داریم گنده حرف بزنیم ، گنده نظر بدهیم و گنده خور و گنده پسندیم !؟ به مصداق آن شعر معروف که گفت : « ماهی از سر گنده گردد نی ز دم » و خلایق را سر کار گذاشت و صد تا کتاب حرف ساختند که گ با ضمه است ( بزرگ ) یا با فتحه است ( ضایع ) و ... حالا شما هم گنده را هرجور داشتید بخوانید ، برای حال و روز ما که زبان مان با قلب مان ، یکی نیست !؟ هر دو یک جواب بیشتر نمی دهد !!

در جواب آن آشنا گفتم :« الحمدلله امنیت کامل برقرار است !! » پیرمردی که نتوانست شنیده را تحمل بکند جوش آورد و کفت :« اللاه کسسین بو امنییتی !؟ » ( خدا ببرد این امنیت را !! ) ما هر دو خندیدیم و بنده خدا به خود گرفت ، حالا بیا هی ماساژ بده تا آرام بشود !!؟ گفتم :« منظورم این بود که امنیت کامل وجود دارد ، هر کس با هرنیتی ، هر کار دوست دارد می کند !!؟ یکی هویج را از میدان تره بار می آورد با پنجهزار تومان سود می فروشد یکی با هفت هزار یکی با ده هزار !! تازه دزدها و خلاف کارها بیشتر در حاشیه امنیت هستند ... شاید سال دیگه روزه دارها را در خیابان شلاق بزنند !؟ » حالا من هی خواستم درست کنم آن آشنا بیشتر خندید و آن پیرمرد شاکی تر شد ...

بالاخره دیدم فضولی اش دارد بر فضلش پیشی می گیرد ، گفتم :« اگر امنیت نبود ، شما به هشتاد سال نمی رسیدی ... حداقل چند عضو بدنت در بازار سیاه مشتری خوبی دارد و سی سال پیش شما را تبدیل به پول کرده بودند !؟ »

بنده خدا تازه معنی امنیت را فهمیده بود ، 

یکی از فامیل ها در آلمان ساکن است و حالا عمر مهاجرتش همسن انقلاب است ، سالی شش ماه را در ایران می گذراند و با وضع قیمت ارز ، یک ماه حقوقش برای شش ماه ایران کفاف می دهد ... تعریف می کرد شما با برنامه ای که در ایران دارید در آلمان نمی توانید ادامه بدهید ، یعنی شب در خیابان پرسه بزنید ، صبح جنازه تان پیدا می شود و یا تعرض قابل ملاحظه ای به شما می کنند !؟ ولی در روز روشن ، پلیس و دولت امنیت شما را در خانه و سر کار و تفریح تامین می کنند ... و اینکه می گفت من ششماه در آلمان در روز زندگی می کنم و ششماه در ایران در شب !!؟

امروز سری به بازار زدم ، هنوز کسب و کار راه نیفتاده است و کارفرمایان و کارآفرینان مانده اند برنامه کاری را چگونه بچینند !؟

شعار امسال را وقتی می بینم و یا می شنوم یاد رشته اسب سواری می افتم ، مخصوصا رشته عبور از موانع ... در این رشته یک سوارکار است ، یک اسب است ، چند تا مانع است !؟  سوارکار که دولت است و یک عده خاص که در بخش خصوصی فعالیت دارند (!؟) اسب که بیست درصد ملت همیشه در صحنه هستند و امسال باید در جهش دولت از مشکلات ، مشارکت داشته باشند (!؟) موانع هم که از همه رقم هست ؛ داخلی و خارجی و ... و مابقی ملت هم که یارانه بگیر دولت هستند و بنوعی مانع محسوب می شوند !؟

 

نظرات 2 + ارسال نظر
فاضله دوشنبه 20 فروردین 1403 ساعت 18:21 http://1000-va2harf.blogsky.com

سلام چهارشنبه 22 فروردین 1403 ساعت 10:02

با درود
پسرم ساکن آلمان است
می گفت بیکار ها تحت پوشش بیمه اند
و ماهیانه چیزی حدود پانصد یورو دریافت می کنند
که زندگی را بر پایه ی آن بنا می کنند
خیلی لز زن و شوهر ها با همین پول دارند سر می کنند و تن به کار نمی دهند
در واقع جور آنها را ما مالیات بده ها می کشیم
گفت ماهی هشتصد یورو من مالیات می دهم !
والله من که معطل مانده ام این همه منابع طبیعی داریم
چرا اکثرا یکی شون در گرو دو است
و نه این دولت و نه اون دولت نتوانستند مشکلات اقتصادی را ریشه ای حل کنند

سلام
البته که دادن مالیات در همه جای دنیا از جان دادن سخت است !؟ و مردم به محل هزینه آن حساس هستند و شاید هم حق دارند ولی مردم تمام زوایای کشورداری را نمی دانند و آواره پروری و پناهنده پذیری یک نوع ریای سیاسی قابل توجه است ...
دولتی که نتواند بر فرهنگ ملت غالب شود ، هر قدر هزینه کند به چشم نمی آید !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد