انتخاب !؟

عنوان پست را نوشتم و بعد دیدم به عناوین برنامه های تلویزیون در این موسم انتخاباتی شبیه شد ولی عنوان را عوض نکردم  ...

 

با اینحال از انتخابات شروع می کنم ، در چند پست قبل که داشتم علی پولاد و کتابش را با خاک یکی می کردم (!؟) به یک نام اشاره کردم ؛ جاواد نعره !؟ ( جواد در ترکی جاواد می شود !) 

ما چون زورمان به اَعراب نرسیده است تلافی اش را سر اِعراب در می آوریم !؟ و اصوات کوتاه را بلند می کنیم و اصوات بلند را کوتاه و کلمه را ترکی می کنیم و مخصوصا در تلفظ نام ها این عمل شایع تر است ، نادر می شود نادیر ، جواد می شود جاواد !!؟

جواد نعره !؟ همچنانچه از نامگذاری و لقبش مشخص است از لاتهای بی سر و پای خیابانی می باشد !! چند وقتی هست که او را ندیده ام ، و اتفاقا امروز چندمین سالگرد ندیدن اوست ، آحرین بار در چنین روزی او را دیده بودم ... شاید در ادامه توضیح دادم !؟( عجب تصادفی !) این جواد آقا اهل خیابان حافظ بود و خیابان حافظ هم موازی و همسایه غربی خیابان مارالان می باشد که از محلات قدیمی تبریز بوده و در روزگار قدیم دو سوم فرش تبریز در آن محله بافته می شده است !؟ 

این جواد آقا از لات های بدبخت خیابان بود !؟ چون نه هیکل مناسبی داشت و نه زر و زوری !؟ ولی تیپ راه رفتنش خیلی خروسی بود !؟ و در ظاهر دقیقا چیزی شبیه مرغ پرکنده بود !؟ خلاصه اینکه برای اهل محل و مخصوصا جوانها که دست انداختن لات های بی سر و پا را برای خودش مایه تفریح می کردند ، اسباب بازی خوبی بود !! پول توی جیبش می گذاشتند و می بردند غذاخوری و موقع بیرون آمدن ، جواد آقا یک فیلمی بازی می کرد که مثلا " اصلا کسی دست به جیب نبره که همگی مهمان من هستید و از این حرفها !؟ " و یکبار هم تعریف می کرده که در جایی با سی چهل نفر روبرو درآمدیم و من دست به دشنه بردم و هرکسی از مقابل می آمد را می زدم و می کشتم و همینجور که ادامه می دادم ناگهان از آسمان صدایی آمد که " جاواد!!  مَن خَلَقَ سَن قَتَلَ ! " ( یعنی جواد ، من خلق می کنم که تو بکشی !؟ " و این عبارتش خیلی معروف است و شاید به جرات بشود گفت 99/9% مردم تبریز او را ندیده اند !! ولی این عبارت را در همه جای مناطق ترک نشین شنیده اند !!

گفتم موسم انتخابات است و چرا من یاد جاواد نعره افتادم !؟ یکی از نمایندگاه تبریز را که اتفاقا در تهران بیشتر طرفدار دارد و البته دست های پشت پرده سیاسی او را از تبریز کاندید می کنند (!) در این دوره توسط هیئت تشخیص صلاحیت شهر تبریز ، با خِفَّت رد صلاحیت شد !؟ و بدجوی به او برخورد !! طوری که یکی دو هفته آن را پیراهن عثمان کرد و توی تهران و فضای مجازی گرداند (!) و بالاخره با پادرمیانی برخی از اصحاب پشت پرده (!؟) با یک مِنَّت بزرگتر او را دوباره به چرخه انتخابات وارد کردند (!) و بعد از اینکه تائید صلاحیت شد ، در فضای مجازی ادعا کرد که هر دو طرف اصولگرا و اصلاح طلب از من برای سرلیست شدن در تهران دعوت کرده بودند !؟ و این کُری خوانی بعد از سالها یک عبارتی شده است در حد آن کُری مشهور جاواد نعره !!!!

و اممما موضوع اصلی پست من یک مطلب کوتاه است ؛ اگر قرار باشد به شما بگویند که به یک مکان و یا فضای دیگر شما را انتقال خواهند داد که هر چی هست مثل این دنیای شما نیست !؟ و می توانید یک چیز بهمراه خود ببرید !؟ چه چیزی را همراه خود برمی دارید ؟ لازم نیست زود جواب بدهید !! و یا اصلا جواب بدهید !! در موردش فکر کنید و اگر دوست داشتید برایم در کامنت بنویسید ...