امروز ترکیه بعد از حدود دو ماه تب انتخاباتی ، وارد اصل داستان شد و مردم پای صندوق رای رفتند ...
ادامه مطلب ...
بعد از چند روز که تماشاگر ابرهای نازایی بودیم که فقط آسمان را شلوغ کرده بودند و زمین را دلگیر هوای شرجی حضورشان (!؟) ، امروز از حوالی ظهر باران پراکنده ای داشتیم و عصر باران آمد ...
گاهی آدم از شدت خستگی در حالیکه راه می رود می خوابد ( تجربه دارم ) و گاه از شدت خستگی در بستر راحت هم نمی تواند بخوابد !!
در چند روزی که گذشت مبتلا بودیم به فراق و از دست دادن دایی بزرگ ... داشته ها و اندوخته های آدمی یکی یکی می روند و افسوس که جای خالی برخی دیگر پر نمی شود ...
آدمهای زیادی در زندگی ما حضور دارند ، می آیند و می روند ... برخی چنان می روند که انگار نبوده اند !! برخی ولی می مانند حتی با غیبتهای طولانی !؟ انگار هنوز برای تمام شدن آنها زمان زیادی باقی مانده است !!