یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خواب عجیب !

 

خدا را شکر که این همه تورم و دغدغه و مشغله (!) در همه چیز تاثیر داشته است الا در خواب های عجیب و غریب که همچنان ادامه دارند و نشان می دهند خط ناخوانای زندگی ، همچنان بدخط ، دارد پیش می تازد و کشور خواب ها همچنان دردست نیروهای سر به هواست !!

  

یک زمانی چند تا یی از این خواب ها را برای دایی جان تعریف کرده بودم و می گفت که آنها را کمی ادیت کرده و بال و پر بدهم و تبدیل به داستان کوتاه نمایم ولی من به خام فروشی اعتقاد بیشتری داشتم و فکر می کردم که سهم من از لذت همانی هست که در زمان تماشا برده ام !! و لازم نیست برای چندرغاز لذت بیشترتر به آنها دست زده و احیانا پس و پیش بکنم !!

 

دیشب توی خوابم یک سری اتفاقات جریان داشتند که تقریبا دویست سالی بااین لحظه ای که هستیم فاصله زمانی داشتند ، با این فرق که ما همانی بودیم که حالا هستیم و حتی نوراخانیم هم رفته بود پیش آنه جانش !! یعنی خود ما دقیقا آدمهای همین امروز و دیروز خودمان بودیم ولی جهان مان اندکی که چه عرض کنم !؟ باندازه یک سیارهی غریب دیگر فرق کرده بود و شاید بهتر است بگویم سیاره مان عوض شده بود !! یک مورد خیلی خاصی وجود داشت و آن وجود سرزمین های بالازمینی بود !! یک منطقه هایی مانند پوست پرتقال کنده شده و کوچک (!) و با ضخامت کم (!)  در ارتفاعی از زمین قرار داشتند و مردم روی آنها زندگی می کردند و جالب اینکه از روی آنها زمین با وضوح دیده می شد ؛ مثلا با فاصله دوست یا سیصد متری !! فوق العاده زیبا بود و ما با چیزی شبیه هلی کوپتر در حال پرواز بودیم و روی یکی از آنها باید به دوستی یک دوربین عکاسی می رساندم تا از چیزی در روی زمین عکس بگیرد (!) و عده ای هم در تعقیب ما بودند و جالب اینکه ما دو تا گروگان خیلی مهم داشتیم که آنها خبر نداشتند و چون تهدید کردند خبر دادیم که آنها رااز هلی کوپتر به پائین می اندازیم !! و آنها تازه متوجه شدند که کسانی که چند روز بود دنبالشان بودند در هلی کوپتر ما هستند!! البته ما بصورت اتفاقی متوجه شده بودیم که آن دو نفر را در گونی کرده و بین صندلی های هلی کوپتری که ما در آن بودیم گذاشته اند !! گاهی وقت ها تیپ صندلی ها به تیپ صندلی های مینی بوس شباهت بیشتری پیدا می کرد !!!؟؟

 

خلاصه اینکه آن دو فقره را از هلی کوپتر پائین انداختیم و تا آنها با قارقاراک هایشان شیرجه بروند برای گرفتن آنها ، روی یکی از این پوست پرتقال ها پیاده شدیم و جالب اینکه برای خودشان دریاچه هم داشتند !! من یک جایی از دوستم پرسیدم : از کی زمین اینگونه پوست پوست شده و مردم روی هوا زندگی می کنند !؟ و جواب گرفتم که این سرزمین ها با تکنولوژی جدید ساخته شده اند !! تکنولوژی جدید قادر شده بود اجرام بدون وزن تولید بکند و برای تولید محدودیتی وجود نداشت و برای همین آدمها کمی بالاتر از زمینی که به گند کشیده بودند زندگی می کردند و زمین داشت کم کم به حال و روز خوش قبلی اش برمی گشت !! همین جرم بدون وزن که توی خوابم آمده بود کلی ایجاد دلخوشی کرده بود !! یک سرزمین مثلا چند کیلومتری بصورت اسفنج بدون وزن وجود داشت و ساختمان ها هم رویش ساخته شده بودند و ... و باندازه آدمهایی که محاسبه شده و رویش زندگی میکردند با زمین فاصله داشتند و اگر یهو تعداد آدمها زیادتر می شد فاصله با زمین کمتر می شد !! جالبتر اینکه محله های پرجمعیت و فقیر نشین پائین تر بودند و محله های کم جمعیت و لابد ثروتمند (!) بالاتر قرار داشتند !!!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد