روزی که گذشت ...

دیروز روز شرف الشمس بود و من بنا به یک عادت خودپسندانه (!) در این چنین روزی برای دوستانی که بیادم بیایند (!) طلسم شرف الشمس را می نویسم ... اگر تاثیری هم نداشته باشد مطمئنا برایشان هزینه ای هم ندارد !؟ می ماند خودم که از این حسم رضایت خوبی دارم و همین کم نیست !!

 

دیروز نشستم برای نوشتن ... ساده ترین آداب این کار را انتخاب کرده ام که دوام داشته باشد و شاید برای همین است که سالهاست که ادامه می دهم !! برخی ها دوست دارند کارها و علایقشان را پیچیده بکنند و برای همین زود خسته می شوند و یا بدلایلی از ادامه دادن منصرف می شوند !!! ساده ترین آداب نوشتن طلسم شرف الشمس این است که با جوهر سیاه روی پارچه یا کاغذ زرد نوشته شود و یا با جوهر زرد روی پارچه و یا کاغذ (!) و گرانترین ها هم که در بازار موجود هست (!) روی سنگ های رنگی و یا قیمتی حک می کنند و به قیمت های بالا و پائینی می فروشند و این روزها بیش از حد تجاری شده است و تقریبا هر چیزی دارد به جز حس !!!!؟؟

خلاصه اینکه دیروز نشستم برای نوشتن و اینجای داستان خیلی مهم هست که چه کسی زود خودش را در خاطرم جلو می اندازد !! گاهی می دانم برای چه کسانی باید بنویسم ولی این وسط وقتی خودکار را روی کاغذ می گذارم یاد یکی می آید و مجبور می شوم برای او بنویسم ... نمی شود که یاد آمده را توی نوبت گذاشت و این هم رسم و قاعده ی من هست !؟!؟ دریکی دو سال قبل کمی زیادتر از معمول می نوشتم و دلیل آن این بود که بانو یک لیست می داد که برای دوستانش هم بنویسم ولی دیروز در محدوده ی نوشتن طلسم که در اوج قرار گرفتن خورشید در آسمان می باشد و حوالی 12 تا 14 بود !! سرش مشغول بود و من به تعدادی که توی یادم مانده بود ( از لیست های قبلی ! ) نوشتم و بقیه را بیخیال شدم ...

اگر کسی بعدا یادم می آمد ، که نیامد (!) حس ناجوری به من دست نمی داد ... چرا یکی باید در طول سال جوری باشد که یادش هم از من غافل بشود ... مطمئنا برای کسانی که نوشته بودم (!) در طول سال خودشان یا یادشان با من بود ...

بعد از اتمام کار عکسی از کاغذهای تاشده گرفتم و در اینستا گذاشتم ... کامنت هایی که گذاشته بودند در نوع خود جالب بود و یکی هم که نوشته بود اینها اوریگامی هستند !؟ هنر تزئینی ژاپنی !؟ تنها شباهتش با اورگامی همان تا کردن بود که در هنر اوریگامی با دقت و ظرافت و البته سرعت خاصی صورت می گیرد و این روزها در اینترنت زیاد دیده می شود !!! برایش نوشتم که اینکه بیشتر آرگونومی هستند تا اوریگامی !؟!؟ و بنده خدا برداشتش این بود که مطلبش را نگرفته ام و دارم شوخی می کنم !! آرگونومی در آخرین توضیحی که برایش داده بودم و بیشتر ساخته ذهن خودم بود ؛ عبارت بود از تناسب رفتاری !!! و نوشتن طلسم و اعتقاد داشتن به آن و مسایل حاشیه ای اش (!) بیشتر از این تعریفی که نوشته بودن نبود !!!

دیروز بعدازظهر رفته بودم قدم زنی ... یک جایی هست که چند انگشتر فروش کنار هم هستند و روی شیشه آنها نوشته بودند : " حکاکی طلسم شرف الشمس روی انگشتر با وقت قبلی !! " یکی هم بیرون در سرش را کرده بود داخل و پرسید : " تا کی این طلسم را می توان نوشت !؟ " و صاحب مغازه که اتفاقا آشنا بود گفت : " تا صبح فردا می توان نوشت !! " و من حدس زدم که تجاری شدن این کار تا کجا پیشرفت داشته است !!!!