یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

جمعه را باید ساخت !!

 

برای جمعه کارهای زیادی داشتم ولی به بانو گفتم اگر برای جمعه پیشنهادی دارند بدهند وگرنه جمعه را از نوع تفریح کاری خواهم ساخت !! پیشنهادی نرسید و خودم پیشنهاد دادم برویم طرف آستارا و شاید هم مسیر اسالم به خلخال و ...

   

شب که خانه مادربانو مهمان بودیم دیدیم که مادربانو هم پایی هست که با ما بیاید و برای همین با قصد تفریح ددری خوابیدیم و صبح حوالی ساعت 8 راه افتادیم ... نوراخانیم را هم پتوپیچ به ماشین بردیم تا باقی خوابش را توی ماشین بخوابد !! وقتی بیدار شد گفتیم کجا می روی ؟ و او هم گفت می رویم بیچ ( ساحل!! ) و آنجا پیتیکو( اسب!! ) سوار می شوم ... بقیه برنامه هم نوشته شد ...

 

رد تبریز از نیمه های شب باران می بارید و صبح که داشتیم از تبریز بیرون می رفتیم کم کم در ارتفاعات تبدیل به کولاک می شد ... ولی کمی بعد برف و باران قطع شدو آسمان ابری و هوای مه آلود جایگزین شد ...

 

رفتیم آستارا ، بازارگردی هم داشتیم ... ساحل هم رفتیم ... نورا اسب هم سوار شد ... اکبرجوجه هم خوردیم ... گردنه حیران را هم تماشا کردیم ...

 

 سراب و کوهستان بزقوش در میان ابرها  مه !!


لب دریا !!

 

اولین دیدار نوراخانیم با دریا !!

 

 

اینهم از تبلیغ حلوای عقاب بهمراه چای !!


 در بازگشت از اردبیل تا سراب و تا بستان آباد باران داشتیم ... و از گردنه شبلی تا تبریز ، کولاک بود !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد