یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ذهن های شرطی !!

 

ذهن های مردم با چیزهای مختلف و با سیاست های مختلف باید شرطی بشوند تا سیاست مداران بتوانند راحتتر به اهداف خود برسند ... و تعریف کلی سیاست این است که بتوان شرایط را برای رسیدن به اهداف با کمترین هزینه از خود (!) و سریعترین زمان (!) مهیا کرد ...و شعارهای سیاسی هم در همین راستا ساخته می شوند!!

   

ذهن ها می توانند گستره ای باشند از ذهن های هشیار تا ذهن های تقریبا پوسیده !! مردم می توانند گستره ای باشنددر میان دهک های مختلف طبقاتی !! چیزها می توانند خوب باشند و بد باشند ؛ با گستره ای از صفر تا صد !! و این یعنی در داخل این هزار توی سیاست و جامعه (!) سردرگم شدن (!)  اصلا سخت نیست و سخت این است که بتوان سر کلاف را بدست آورد و یا اینکه از این رودخانه پر پیچ و خم به سلامت بیرون آمد و یا اینکه اگر امکان برون رفت نیست ، حداقل به سلامت زندگی کرد !!! واقع بین بودن در این راه تنها سلاح نیست ولی لازم است ...


گاه واقعیت های مصنوعیِ دست ساز سیاستمداران  قابل قبول تر از واقعیت های جامعه هست و برای همین بی تردید باید با تردید به همه چیز راه رفت و نگاه کرد و آموخت و زندگی کرد ... خیلی ها تردید را خوب می شناسند ولی آن تردیدی هست که بدرد ایستادن و خمودی می خورد و به نفع سیاستمداران هست و امروزه در فضای دنیای مجازی ، بیشترین ته مزه را دارد !! حرفهایی که معلوم نیست از کدام تفکر نشات می گیرند و دنبال افزایش تردید برای جذب مخاطب هستند !! چه بسا تندترین حرفهای سیاسی را همان سیاستمداران راه می اندازند تا تغییرات زیاد محسوس نباشند !! آدم هایی که می فهمند به درد هیچ سیاستمداری نمی خورند (!) بهترین سواری را می شود از کسانی گرفت که فکر می کنند می فهمند !! برای همین باید به دانسته ها هم تردید داشت ...


===

 

امروز دوستی پست زده بود و پانصد و چندمین سالروز جنگ چالدران را تبریک گفته بود و یادی کرده بود از چند ده هزار سرباز که در راه وطن شهید شده بودند و شعار نیمه متروک # چو ایران نباشد تن من مباد سر داده بود ...


در میان نوشته ها و اسناد تاریخی روزگاری که بر ایران گذشته است (!) هر کسی آنچه را دوست دارد پررنگ میکند !! برخی ها که عمدتا فارسیست های دو آتیشه هستند و نواده کورش می باشند ، قسمت های جنگ با اعراب را پررنگ می کنند و گهگاه شجاعت هایی بین آنها رد می کنند از نوع شاخ دارش ، مثلا شکست یزگرد از چند عرب پابرهنه ی بی سلاح را رد می شوند و به فلان درگیری در فلان گردنه که جایی به آن اشاره نشده است زوم می نمایند !! برخی حمله مغول ها را آنچنان پررنگ می کنند که انگار گرگ به گله گوسفند زده بود ... و واقعا اگر مردم ایران در آن زمان گوسفندبی دفاعی بیش نبودند چه فرقی می کرد که سر سفره مغول سربریده شوند یا در دربار فلان شاه ایرانی !! برخی هم هستند که دوست دارند آن قسمت از جنگهای ایران و عثمانی که اتفاقا خیلی هم سنگین بودند را با اغماض رد بشوند تا مبادا لکه ای بین دوستی و مودت ترکان آذربایجانی و ترکیه نیفتد !! و از بازگو کردن آن دوره ها شدیدا اجتناب میکنند !! صفویه را دوست دارند چون ترک بود ولی اگر شیعه نبود و پشتوانه ی دینی نداشت (!) خیلی بهتر می شد !!!

 

به جز جنگ اخیر ایران و عراق که مردم واقعا از جان مایه گذاشتند و رفتند و خیلی ها برنگشتند !!! تاریخ ایران صفحه ای ندارد که مردم از شاهان و بزرگان خود آنقدر راضی بوده باشند که برایش چهار قدم تظاهرات کرده باشند !! حتی باندازه مردم ترکیه که مقابل کودتاچی ها ایستادند تا اردوغان فراری به ایران از تاج و تخت نیفتد ،برای شاهان خود تره خُرد نکرده اند !!! چرا !؟ چون هیچگاه دولت ها و حکومت ها مردمی نبودند و با شمشیر حکومت کرده اند و از مردمان ترسو خوششان می آمد و نمی دانستند که مردم ترسو در برهه های سخت ، بدردشان نمی خورد !! و هزار بار این راه را رفته و با سر زمین خورده اند !!!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
علی دوشنبه 1 شهریور 1400 ساعت 09:47

سلام
نقطه نظرات جنابان فان جزو مطالعات تفریحی من هستند ِ‌داخلی و حارجی هم فرقی باهم ندارند

سلام
فکر می کنم منظورتان جنابان پان بود ... هرچند پان بودن ابتدا از فان بودن آغاز می شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد