یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اصطلاحات روزمره !

 

زندگی امروز با زندگی چند دهه پیش ، تقریبا از هر لحاظ فرق کرده است !! و بیشترین صدمه را ادبیات کتبی و محاوره ای دیده است !! چند روز پیش با یکی در مورد موسیقی حرف می زدم ؛ کسی که ادعایی در زمینه شناخت موسیقی دارد (!) ولی موسیقی سنتی را نمی پسندد و می گوید موسیقی سنتی روی شعرهای قدیمی ساخته شده اند و امروز دیگر کاربردی ندارند !!

  

زمانی نه چندان دور ، وقتی دایی مرحوم از سوئد مهمان می آمد ... خبر آمدنش بلافاصله در محله می پیچید ، و هم سن و سالانش که عموما میانسال شده بودند می گفتند :" بیائید ، حبیب آمده و به زبان سیدحمزه ( نام محله ای از محله بزرگ سرخاب که مقبرةالشعرا در آنجا قرار دارد و بنام امامزاده سیدحمزه ، نامیده شده است ! ) حرف می زند !! " یعنی هفتاد - هشتاد سال پیش ، زبان و فرهنگی که مردم داشتند به گونه ای بود که می شد لحن محله های شهر را هم از همدیگر تشخیص داد !! و البته این حبیب آقا که دایی من باشند ( خدا بیامرز ! ) خیلی شمرده و آرام و دقیق حرف می زد و اصطلاحات و کنایات و مثل ها را سر جایشان بکار می برد و برای خودش یک رادیو فرهنگ بود ...

 

چند روز پیش توی اتوبوس نشسته بودم و جوانکی ( فوقش 15 ساله نشان می داد ! ) گوشی به دست کنارم نشسته بود و عکس های خیلی زیبا نگاه می کرد !! البته من نگاهم به گوشی اش نبود ولی دلیل نمی شود که یک نظر حلال ندیده باشم که چکار می کند !!؟ کمی بعد تلفنش زنگ خورد و شروع کرد به صحبت کردن ؛ البته بیشتر حرف زدن (!) لحن خیلی ناجور و پر از حرفهای نیمه رکیک و البته کمی مودبانه (انگار با هم سن  خودش ، همکلاسی و ... !) و همینجور حرف می زد تا اینکه متوجه شدم با یک دختر حرف می زند و با گرم تر شدن مکالمه شان (!؟) از آن وجهه مودبی کم شده و رسما رکیک حرف می زد جوری که من کم کم فشارم بالا رفت و حس کردم دارم گرم می شوم و شاید باور نکنید ولی یک ایستگاه زودتر پیاده شدم !!!

 

یکی از اصطلاحات روزمره ما ، در آغاز دیدارها ، گفتن عبارت " ناوار نه یوخ !؟ " می باشدکه برای احوالپرسی و معادل چه خبر !؟ بکار می رود و ترجمه تحت الافظی اش می شود : چی هست و چی نیست !؟ حالا جوابی که من عمدتا به این سوال عمومی می دهم ، و بسته به جا و جمعی که وجود دارد فرق دارد ، می گویم : " بنده وار حیاسی یوخ ، آللاه وار شریکی یوخ ! " ترجمه اش می شود بنده هست ، حیا ندارد !! خدا هست شریک ندارد !! ... مخصوصا  این روزها چون شامل حال خیلی می شود ؛ خاصه در میان بازاری جماعت (!) کاربرد بیشتری پیدا کرده است ...

 

یک موردی هم هست که مثل شده است " کچلین آدی قویالار زولفعلی !! " زلف که همان مو و گیس می باشد !! علی هم که اشاره به نام امام علی دارد و در خیلی از شهرهای ایران ؛ مخصوصا اطراف اصفهان بیشتر !! با پسوند و پیشوندهای ساز و ناساز (!) برای نام استفاده زیادی داشت و حالا کمی کم شده است !!! عشقعلی ، بمانعلی ، مرادعلی ، سیفعلی ، غلامعلی و ... مَثَل می گوید برای پوشش دادن عیب در یکی نامی برایش می گذارند و یا لقبی می دهند که دقیقا خلاف آن هست !! نمونه اش صادق زیباکلام ؛ نه صداقتی در گفتارش هست !! و نه زیبا و متین حرف می زند !؟!؟ نشان به این نشان که ششماه نگذشته زیر حرف خودش می زند !!!

 

مثل شبیه به آن هم این است که " خودکار بِ سوادا اولار ! " یعنی خودکار توی جیب آدم بیسواد پیدا می شود !! عموما آدمهای باسواد خودکار را بعنوان ابزار کاری استفاده می کردند ولی بیسوادها برای پوشاندن بیسوادی شان یک خودکار توی جیب کت یا پیراهنشان می گذاشتند !! وقتی یکی دنبال خودکار می گردد ما می گوئیم ببین فلانی دارد !؟ و اگر داشته باشد می گوئیم  : دیدی !! خودکار توی جیب بیسواد پیدا می شود !!!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین چهارشنبه 30 تیر 1400 ساعت 15:23 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

شنیدن این نمونه صوتی شاید خالی از لطف نباشه ..

https://www.ketabrah.ir/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b5%d9%88%d8%aa%db%8c-%d9%85%d8%b2%d8%ae%d8%b1%d9%81%d8%a7%d8%aa-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c/book/45197#AudioBookSamples

سلام
نیوشیدم ... خوب بود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد